ام خانه های بنی هاشم را که بیشتر آنها خالی از سکنه بود و صاحبانشان در کاروان امام علیه السلام در کربلا به شهادت رسیده بودند را ویران کنند و آن خانه های خالی از سکنه یا با سکنه را بسوزانند و یکی از آنها را باقی نگذارند. مأموران حکومتی در آن روز تا آنجا که مقدورشان بود مردم مدینه را مورد ضرب و شتم بسیار قرار دادند و خانه های بسیار زیادی را در محله ی بنی هاشم ویران کردند و در آتش کینه توزی های خود سوزاندند؛ جنایات و جفای آنان به جایی رسید که عده ایی از زنان و مردان بنی هاشم که در مدینه مانده بودند و در کربلا با امام علیه السلام و یاران آن حضرت حضور نداشتند از شدت ترس و بیم و اضطراب از مدینة النبی پا به فرار گذاشتند و در مکه ی معظّمه در جوار کعبه پناهنده گردیدند... [۹/۱،‏ ۲۱:۲۸] ‏‪+98 938 609 5880‬‏: به سوگ نشستن دختران عقیل در عزای حضرت سید الشّهدا علیه السلام 🏴🏴🏴🏴👇 به گواهی تاریخ، پس از آنکه صدای منادی در مدینه بلند شد و خبر شهادت امام علیه السلام را در میان مردم پخش کرد، دختر عقیل إبن ابوطالب با عده ایی از زنان قبیله ی قریش از خانه های خود بیرون آمدند و خود را به قبر رسول خدا صلی الله علیه واله رساندند؛ با ناله و شیون و صدای بلند به سوگ حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام نشستند 😭🏴 . دختر عقیل إبن ابوطالب نامش (اُمّ لقمان) بود که وقتی اخبار شهادت امام را شنید با خواهران خود امّ هانی و اسماء و رَمَله و زینب با سر و پای برهنه از منزل بیرون دویدند و در حالی که سیلی به سر و صورت و سینه های خود میزدند و با ناخن روی خود را میخراشیدند و موهای سر خود را گرفته و میکندند همراه با (امّ سلمه) همسر پیامبر که در آن سال 83 هشتاد و سه سال داشت و ماه های آخر عمر خود را سپری میکرد ضجّه زنان و شیون کنان به طرف قبر رسول خدا صلی الله علیه واله دویدند و بر سر تربت مطهّر آن حضرت در مسجد مدینه به عزادرای و شیون و زاری پرداختند... 😭🏴 در آن روز از گریه ها و ناله های دختران عقیل که برادران و عموزاده گان و همه ی جوانان خاندان خود را از دست داده بودند تمام مردان و زنان به گریه درآمدند. به گواهی تاریخ، گریه ایی پرجوش و خروش تر و شیونی و ناله ایی گرم تر از آن روز در تاریخ مدینه کسی ندیده و به خاطر نداشت.😭🏴 باخبر شدن عبدالله إبن جعفر از شهادت فرزندانش در کربلا👇 به گواهی تاریخ، وقتی که سخنگوی فرماندار مدینه در شهر پخش کرد: قَد قُتِل الحسین؛ یعنی حسین را کشتند؛ و مردم از جریان امر آگاه شدند، عده ایی برای عرض تسلیت به نزد عبدالله إبن جعفر طیّار که همسر حضرت زینب کبری سلام الله علیه و داماد امیر المؤمنین علی علیه السلام بود می آمدند و او را به خاطر کشته شدن حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و دو فرزندان جوان و رشیدش ( عُون و محمد ) که فرزندان حضرت زینب کبری سلام الله علیه نیز بودند تسلیت و تعزیت میگفتند و او را تسلّی خاطر میدادند، عبدالله إبن جعفر غلامی داشت معروف به (ابو لِلسَلاس) آن غلام هنگامی که خبر شهادت فرزندان عبدالله إبن جعفر را شنید گفت : هذا لقینا من الحسین إبن علی! یعنی این آتش ها را حسین برای ما روشن کرد! عبدالله إبن جعفر که سخنان آن غلام جاهل را شنید خشمگین شد و نعلین(کفش) خود را به سوی او پرتاب کرد و با عصبانیت به او گفت: ای پسر کنیزک گندیده بو؛ آیا درباره ی حسین چنین سخن میگویی!؟ به خدا قسم دوست داشتم با او بودم و از وی جدا نمیشدم تا اینکه در رکابش به فیض شهادت نائل شوم. به خدا قسم آنچه این مصیبت دشوار را بر من آسان میکند شهادت دو فرزندان جوانم عُون و محمد است که به من اخبار رسیده آنان قبل از حسین پیشمرگ او گشته اند و در رکاب عمو و دایی عزیزشان به شهادت رسیده اند. عبدالله إبن جعفر پس از بیان سخنان فوق، اهل مجلس را که برای عرض تسلیت گرد او را گرفته بودند مخاطبه قرار داد و به آنان گفت : مصیبت حسین علیه السلام بر من بسیار سخت و گران است، ولی خدا را شکر میکنم که اگر خودم به دلیل درد چشم موفق نگردیدم تا در رکاب برادرم و پسر عمویم حسین در راه خدا جهاد کنم ولی فرزندان عزیزم محمد و عون روی مرا نزد رسول خدا و فاطمه و علی مرتضی تا روز حشر سفید کردند و در رکاب جگرگوشه ی رسول خدا حسین با عزّت نفس و سربلندی از اسلام و قرآن دفاع کردند تا به شهادت رسیدند. بزرگواران توجه بفرمایید؛ از قدیم الایّام تاکنون به دلایل مختلفی از جمله عدم و کمبود اطلاعات و سواد تاریخی یا هرگونه دلیل موجّه یا غیر موجّه ایی، اکثریت روضه خوانان و مدایح سرایان یا وعّاظ و سخنرانان در مجالس و محافل روضه خوانی در ایام محرّم و صفر فرزندان حضرت زینب کبری سلام الله علیه را به نام دوطفلان حضرت زینب کبری وانمود مینمایند! به عنوان دو طفل یا کودک خردسال آنان را به مخاطبین خود معرفی می نمایند! در صورتی که برخلاف این جمله ی نادرست و دروغ، به گواهی تمام تواریخ معتبر و مستند، ف