♥️
حکایتے زیبا🕊
شیعهی علے علیه السلام خوار نمیشود❗️
يکي از شيعيان اميرالمؤمنين به نام اعمش ميگويد به قصد سفر حج در حرکت بودم که به زن نابينايي رسيدم!
خدا رو اينطور قسم ميداد: اي کسي که خورشيد را بعد از غروب براي اميرالمؤمنين بازگرداندي(رد شمس) بينايي مرا به من بازگردان!
اعمش ميگويد از سخن اين زن تعجب کردم و دو دينار از جيبم بيرون آوردم و به او دادم. زن با دستانش آن دو دينار رو لمس کرد و به طرف من انداخت و گفت:
اي مرد! مرا به خاطر فقر و بينوايي خوار کردي! اف بر تو! همانا کسي که آل محمد عليهم السلام را دوست بدارد هرگز خوار و ذليل نميشود!!
اعمش گويد من براي انجام سفر حج رهسپار شدم و در اين مدت همهي فکر و ذکرم سخن آن زن بود تا اينکه سفر تمام شد و به همان منزل برگشتم.
ناگهان آن زن را ديدم که به من نگاه ميکند! به او گفتم اي زن! مهر و محبت علي ابن ابيطالب با تو چه کرد؟
گفت اي مرد! من شش شب خدا را به علي سوگند دادم. شب هفتم که شب جمعه بود ديدم آقايي به خوابم آمد و به من فرمود: اي زن، آيا علي ابن ابيطالب را دوست داري؟
عرض کردم: آري! فرمود دستت را بر چشمانت بگذار، آنگاه دعايي خواند و فرمود: خداوندا اگر اين زن با نيت درست علي ابن ابيطالب را دوست دارد پس بينائيش را بازگردان!
سپس به من فرمود دستت را از روي چشمت بردار. من دستم را برداشتم و مردي را در مقابل خود ديدم. عرض کردم تو کيستي که خداوند به سبب تو به من احسان نمود؟ فرمود:
أَنَا الْخَضِرُ أَحِبَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ فَإِنَّ حُبَّه فِي الدُّنْيَا يَصرِفُ عَنڪَ الآفات وَ فِي الْآخِرَة يعيذُڪَ مِنَ النّار.
من خضر از محبين اميرالمؤمنين هستم
همانا که محبت او در دنيا آفات و بديها را از تو دور ميکند و در آخرت تو را از عذاب حفظ مينمايد.
📖
القطره، ج2، ص212.
📖علامه مجلسي، بحارالانوار، ج42، ص9.
🕊 @shirintarinzekr 🕊