خاطرات حسن رحیم پور ازغدی قبرستان ها پر از آدم هایی است که وقتی زنده بودند، گمان می کردند اگر پنج ثانیه در این دنیا نباشند، دنیا متوقف می شود و اوضاع به هم می ریزد. در حالی که امروز سال ها و قرن هاست که رفته اند و دنیا به قرار خود باقی است و به جریان خود ادامه می دهد! در یکی از عملیات ها، در نقطه رهایی، و قبل از اینکه بچه ها حرکت کنند و به خط بزنند، نیم ساعتی بچه ها قایم بودند و با هم پچ پچ صحبت می کردند. شهید محمودی جمله ای را به من گفت که ما و شما را تسکین می دهد و روحیه ها را برای در صحنه ماندن، زنده نگه می دارد. می گفت: وقتی امام یا اولیای الهی، از تکلیف تعهد اجتماعی با ما سخن می گوید، یا وقتی قرآن می فرماید: «خدا را یاری کنید تا خدا شما را یاری کند.» نباید توهم کنیم که خداوند معطل ماست. فکر کنیم که اگر کنار بکشیم و نباشیم، کل حقیقت، فضیلت و ارزش هایی که انبیا آوردند دود می شود و می رود هوا. ما آمدیم خط و آمادة درگیری هستیم، من این احساس را ندارم که ما مرکز عالم هستیم و همة پیغمبران و اولیای دین و زحمات چند هزار سالة انسان های صالح و عدالتخواه در طول تاریخ معطل ماست؛ بلکه من از آن طرف حساب می کنم که این فرصتی است که در هر دوره ای از تاریخ نصیب معدود کسانی می شود و عده زیادی نصیبشان نمی شود. می گفت: من هر چه تأمل می کنم، در خودم لیاقتی را نمی بینم که چرا من باید جزء عده ای باشم که امروز در این صحنه حاضرند، در حالی که خیلی های دیگر می توانند در این صحنه باشند و به هر دلیلی نیستند. او دقیقاً مسئله را معکوس می دید و می گفت: حقیقت و فضیلت و عدالت، ارزش یا بقای تاریخی و انسانی خودشان را مدیون من و شما نیستند؛ چون ما نبودیم و اسلام بود، اسلام خواهد بود و ما نخواهیم بود و در این میان، ما فقط باید به وظیفه مان عمل کنیم. ایشان می گفت: ما جهاد می کنیم تا خودمان رشد کنیم، ما فداکاری می کنیم تا خودمان به کمالات برسیم و حقی به گردن کسی نداریم و کاره ای نیستیم. ما نه طلبی از خدا داریم، نه از مردم.  🇮🇷 @shobahat_Behbahan