از منطقه عملیاتی به مرخصی آمده بود تا به من که برادرش بودم سر بزند.
دقایقی بعد به جای اینکه به خانه اش برود رفت به طرف جاده کرج...
گفتم: کجا؟
گفت: از سنگر های عراقی به چراغ قوه ام باطری انداخته ام جایز نیست آن را به خانه ببرم....
خیلی به حرام و حلال معتقد بود.
#شهید_کریم_جعفرنژاد
@shogh_prvz