مهدی جان عمرمان که به تباهی گذشت... روزها و شب‌هایمان هم به بطالت گذشتند... بی آنکه بدانیم هدفمان چیست... گاه به این می‌اندیشم شاید تمام دنیا خلاصه می‌شود در شما... شاید که نه، می‌دانم که حتما همینطور است... مرا ببخش مولای غریبم من بی تو به روزها و شب‌هایم که گذشتند بد کردم! بد کردم که هر ثانیه ثانیه‌اش یادتان نبودم! بد کردم که فقط چند سحرگاهی است که مدام یادتان می‌افتم! من عذر تمام گناهانم را از شما می‌خواهم! پدر مهربانم جایی خوانده بودم که مدام یاد ما هستی، و ما هم فکر هر چیز غیر از تو، مهدی جان من اگر تو را از یاد میبرم، لطفا تو مرا یادت نرود، این روزها من با تو زندگی‌ام رو به راه است.... @shohada_vamahdawiat