🌷حدود دوماه قبل از شهادتش بود. زنگ زد گفت: امشب بیا بریم قم...؟! گفتم: کارم نمی تونم... اصرار کرد‌ که حتما باید امشب بریم و راهی شدیم.. 🥀بعدا ازش پرسیدم :چرا گفتی حتما امشب بیایم قم؟ گفت: برای فرار از گناه... شرایطی بود که نمی خواستم حضور داشته باشم.. بابک دوست نداشت در جوهای آلوده قرار بگیره.. 🌿به روایت دوست شهید شهید بابک نوری هریس 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱