ترور بزدلانه ابوباقر الساعدی توسط تروریست‌های امریکایی اوج بدبختی، فلاکت و دربه‌دری امریکایی‌ها را نشان می‌دهد. ابوباقر در واقع، دیپلمات گردان‌های حزب‌الله عراق بود و هیچ ارتباطی با بخش امنیتی و نظامی آن نداشت. فردی شناخته شده و کسی بود که در همه جلسات حضور داشت و چهره‌اش برای بسیاری شناخته شده بود. تروریست‌های امریکایی ناتوان از رسیدن به فرماندهان ارشد نظامی و امنیتی کتائب، به سراغ کسی رفته‌اند که به همراه همکارانش در وسط شهر بغداد بدون هیچ محافظ یا تیم اسکورتی در حال حرکت بوده است. این اقدام امریکایی‌ها پس از اعلام کتائب مبنی بر خودداری از حمله به پایگاه‌های غیرقانونی این تروریست‌ها، یعنی چراغ سبز کاخ سفید برای ادامه جنگ و زد و خورد و من به جای ابو علی العسکری و دیگر رهبران کتائب بودم، به شیوه دیگری با این اقدام تروریستی برخورد می‌کردم. کمترین میزان پاسخ، زدن سفیر یا فرمانده ارتش امریکا در عراق است. من با هر قاعده‌ای فکر می‌کنم که در کاخ سفید مقامات رژیم تروریستی امریکا چگونه فکر کرده‌اند که این کار را کنند، عقلم به جایی قد نمی‌دهد. این اقدام یک جنون به تمام عیار است. غول خفته کتائب بخواهد تمام قد وارد میدان شود، همان بلایی که سر امریکایی‌ها از سال 2003 تا 2011 درآورد را تکرار خواهد کرد، با این تفاوت که حالا موشک کروز و بالستیک هم دارد و بر تمام بخش‌های امنیتی عراق نیز سلطه و اشراف تمام دارد.