یوسف جوادیان: رئیسی وارث ناکارآمدی ها.... 👈👈👈دوستان عزیز این نوشته شاید ۱۰ دقیقه زمان ارزشمندتان را بگیرد،،،ولی در نظر داشته باشید برای متن آن حداقل ۶ تا کتاب مطالعه شده و برآیند آن ۶ کتاب این ده دقیقه است پس ارزش وقت گذاشتن خواهد داشت. ✍✍✍یوسف جوادیان اگر بدقت با چارچوبی علمی(جامعه شناسی،سیاسی،روانشاسی اجتماعی و ...) تاریخ انقلاب اسلامی را ورق بزنیم و به سال ۵۷ و قبلش برگرشته مسائل سیاسی و اجتماعی آن روزها را در قالب امامت امام خمینی (ره) بازنگری کنیم،فلسفه و انگیزه انقلاب اسلامی چنین به نظر می رسد: ۱)گرایش های خودکامانه حاکمیت ۲)تمرکز جاسوسانه و سرکوب نخبگان ۳)اسراف و تبعیض و نخبه گریزی ۴)بی احترامی به سنت اسلامی و فرهنگ اسلامی رسوب شده در جامعه ۵)سیاست های غربگرایی محض و وادادگی سیاسی و نظامی با عناوینی متضادی همچون ژاندارم منطقه ۶)تکیه حاکمیت به بیگانگان و گریز از قدرت اجتماعی و مردمی ۷)سیاست های اقتصادی تبعیضی و بی توجهی به توزیع ثروت موجد عدالت اجتماعی و ... 👈و انقلاب ۵۷ دقیقا بر آوارهایی از این همه ناکارآمدی رخ می دهد،،، رویکرد انقلابی حضرت امام خمینی (ره)، به معنای عمیق کلمه بود، نه به معنای سطحی و سیاسی رایج. یکی از مشکلات ما این است که هنوز درست انقلاب نکرده‌ایم! انقلاب ما توانست تغییرات حاکمیتی پیش اورد، ولی در فرهنگ و ساختارها و بسیاری عادات سیاسی و اجتماعی ، گویی هنوز انقلابی رخ نداده است. اینکه بعد از چهل سال گذشت انقلاب امام حاضر و ناظر بر روند سیاسی و اجتماعی حاکمیت پدیدار از انقلاب،هنوز اظهار بر انقلابی گری می فرمایند نه دیپلمات؛ یعنی در مقابل اراده ای که فکر کند با انقلاب و تغییر حاکمیت و روی کارآمدن افرادی با ظواهر متضاد از حاکمیت قبلی و بازتولید طبقات اجتماعی و سیاسی اینبار در بطن نظام سیاسی جمهوری اسلامی و تولد جریانی که خود را بالاتر از مردم دانسته و می خواهد با گریز از مردم به اینترپل بیگانگی پیوند دهد و در بطن جمهوریت و اسلامیت باز حق جانبانه تمامیت خواهی می کند و در مجلس شورای اسلامی دوره پنجم با توجیح تداوم برنامه‌های سازندگی نیازمند تمدید دوره‌ی ریاست جمهوری ، در صدد برآمدند تا زمینه را برای تغییر قانون اساسی و امکان مجدد ریاست جمهوری فراهم کرده و زمینه های دیکتاتوری شیخی شبیه اعراب حاشیه خلیج فارس در نظام جمهوری تشیع بوجود آورند.همکنون نیز مشاهده می شود افراد منتسب به همان جریان، مدعی نبوغ ارثی کرده و مرعشی وار بر طبل قدرت ذاتی شان می کوبند و با بی شرمی جلوی دوربین صدا و سیما بین سطح شعور و قدرت سیاسی خودشان و مردم مرزبندی موهومانه می کنند. 👈آری رئیسی وارث این موهومات ساختاری سیاسی، برآمده از دوران سازندگی است. حلقه ی انحرافی از حلقه‌های مرموز در تاریخ انقلاب اسلامی است که تاکنون هزینه‌های سنگینی بر انقلاب و کشور تحمیل نموده است. این حلقه از سال ۱۳۸۴ تا سال ۱۳۹۲ توانست در ساختار قدرت جایگاهی به دست آورده و برنامه‌های خود را پیگیری نماید. دولت مذکور در سال ۱۳۸۴ با تکیه بر گفتمان انقلاب اسلامی و شعارهای انقلابی که طی سال‌های منتهی به ۸۴ توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی و نیروهای انقلابی و در مبارزه با جریان تجدیدنظرطلب حول دال اصلی ولایت و دال‌های فرعی عدالت، استکبارستیزی، استقلال و پیشرفت گفتمان‌سازی شده بود، توانست به قدرت برسد. دولت نهم تا مدت‌ها با ورود نیروهای انقلابی در آن و طنین انداز شدن شعارهای انقلاب در حرف و منعکس شدن روحیه انقلابی در عمل، خوش درخشید، اما به مرور زمان با نقش‌آفرینی حلقه مرموز و انحرافی فوق و پر رنگ شدن ادبیات و کلیدواژه‌های آنان مانند انسان‌گرایی، جهانی‌شدن، مکتب ایران، کوروش و ... درخشندگی دولت کم شده و در نهایت تمامی تلاش‌ها و اقدامات بزرگ صورت گرفته در دولت‌های نهم و دهم به حاشیه رفت. این حلقه اقدامات خود را پس از پایان حضور در دولت متوقف نکرد، بلکه پس از فترتی کوتاه دیگربار اقدامات مخرب خود را شدیدتر از گذشته آغاز نمود. حلقه فوق تاکنون برای ترویج دیدگاه‌های خاصش (به خصوص در میان متدینین و انقلابی‌ها) حداکثر استفاده را از ادبیات انقلابی و اسلامی داشته و با بهره‌گیری از انواع روش‌های تبلیغاتی و عملیات روانی، خود را در جایگاه مظلوم نشانده و هرگونه نقد و پرسش از خود را فاقد منطق، سیاسی و جناحی جلوه داده است. متأسفانه در روشنگری و تبیین مسئلهٔ انحراف، نیروهای انقلابی متوسل به مستندات و قرائنی شدند که هضم و پذیرش آن و نیز امکان اثبات و تبیین آن برای عموم مردم مشکل بود. حال آن‌که صرف‌نظر از درستی و اعتبار این مستندات، انحراف عقیدتی این حلقه، در مواضع و اظهارات و کنش‌گری رئوس حلقهٔ انحراف مشهود بوده و هست. 👈آری دولت رئیسی اکنون میراث دار آوارهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی انقلاب مخملی شکست خورده بنفشین نیز می باشد. ✅و اما دوست نماهای خودخواه