و از همه شگفت همه فضایل مطلقی را که ما ناچار در اسطوره ها و رب النوع ، حتی فرضی ، قابل جمع نیست ، در یک اندام عینی جمع کرده است. جنگ هایش را ملاحضه می کنیم و او را مانند یک رب النوع اساطیری می یابیم که با خون ریزی و بی باکی و نیرومندی شدید در حد مطلق پیکار می کند. به طوری که نیاز انسان را به داشتن و بودن یک احساس قدرت مطلق بشری، سیراب میکند.   و در کوفه ،در برابر یک یتیم ، چنان ضعیف و چنان لرزان و چنان پریشان می شود که رفیق ترین احساس یک مادر را به صورت اساطیری نشان می دهد. و در مبارزه با دشمن چنان بی باکی و خشونت به خرج می دهد. که مظهر خشونت شمشیر است . و شمشیرش ( ذوالفقار) مظهر برندگی و خون ریزی و بی رحمی نسبت به دشمن در مبارزه است. و در داخل ، از این نرمتر، و از این صمیمی تر ، و از این پرگذشت تر پیدا نمیشود. علی از بهشت بزرگتر و از خدا کمتر است... به عنوان یک من علی‌وار: یک روح در چند بعد: خداوند سخن، بر منبر، خداوند پرستش در محراب؛ خداوند کار، در زمین؛ خداوند پیکار، در صحنه؛ خداوند وفا، در کنار محمد، خداوند مسئولیت در جامعه، خداوند قلم، در نهج‌البلاغه؛ خداوند پارسایی، در زندگی؛ خداوند دانش، در اسلام؛ خداوند انقلاب، در زمان؛ خداوند عدل، در حکومت؛ خداوند پدری و انسان‌پروری، در خانه؛ و... بنده خدا، در همه‌جا، در همه وقت و در همه حال،او در هر چه می نگرد قبلش،بعدش و در حینش خدا را می بیند،و به سجده می افتد و چنان پرستش میکند و چنان روحش در روح وحدانیت امتزاج می یابد که درد جانش را حس نمی کند و تیر از زخمش بیرون می کشد.... امام علي را بايد از دولاشاپلي شاندل پرسيد که دوازده سال است شب و روز درباره او ميانديشد و نهج‌البلاغه‌اش را بزبان خود تدوين کرده و افکار و حالات و زندگي و رنجها و دردها و گرفتاريهايش را در اين کوفه پليد پردشمن پست مي‌داند و مي‌داند که اين «خشمگين صحنه پيکار» چه شد که «سوخته خاموش خلوت محراب» شد ؟ اين شير خدا در اين نخلستان خاموش چرا تنها مينالد ؟ چرا سر در حلقوم چاه برده است ؟ دردش چيست ؟ نه از آن عربي که توليت حرم او را دارد و هر روز ضريحش را گردگيري مي‌کند و آب و جارو و گلاب و فرش و پرده و نذر و نذور و شمع و مُهر و تسبيح و..." اما درد علی.... درد علی دو گونه است : یک درد. دردی است که از زخم شمشیر ابن ملجم در فرق سرش احساس می‌کند. و درد دیگر دردی است که او را تنها در نیمه‌شب‌های خاموش به دل نخلستان‌های اطراف مدینه کشانده... و به ناله در آورده است. ما تنها بر دردی می‌گرییم که از شمشیر ابن ملجم در فرق‌اش احساس می‌کند. اما، این درد علی نیست. دردی که چنان روح بزرگی را به ناله در آورده است،تنهائی است. که ما آن‌را نمی‌شناسیم!! باید این درد را بشناسیم... نه آن درد را… که علی درد شمشیر را احساس نمی‌کند. و...ما... درد علی را احساس نمی‌کنیم..."(پ.ن.۱)  علی، گونه ای از حاکمیتی است که با اصرار مردم بر کرسی می نشیند و در کمتر از ۵ سال و با شمشیر بر فرق سرش، در تنهایی ، بر مهراب، کنار خانه اش و با کنارکشیدن همان مردم مُصری که او را بر مسند قدرت بزور کشاندند،و با تقلیل سرمایه اجتماعی و قبیله ای ،از قدرت ساقط می کنند و شهیدش می کنند....رویه ای که اگر امروز رخ دهد خیلی از سیاسیون حرفه ای و کاربلد او را متهم میکنند به ناتوانی در تعامل و مدیریت منافع.... نه تعامل با مردم بلکه تعامل با مولفه های قدرتی که منافعشان در تضاد با منافع مردم است یعنی همان معامله،،،،که به رندی و زبردستی سیاسی، معامله راتعامل می خوانند. روز پدر بر پدر امت حضرت امام خامنه ای روحی فداحنا مبارک باد. (پ.ن.۱.ک.م.آثار۲) 🙏🙏🙏🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷♥️♥️♥️♥️