تو عالم خواب معاونش _مصیّب_ رو دید و گفت: برای تو و بقیه شهدای واحد خیلی دلم تنگ شده. و با التماس از او پرسید: بگو از کدام راه کار رفتی که به این مقام رسیدی؟ مصیّب جواب داد: راه کارِ اشک! از فردای اون روز تا صبح شهادتش روز و شبی نبود که اشک تو چشماش نباشه. به هر بهانه، روضه، نماز، نماز شب و حتی توجیه نیروها، گریه می کرد؛ با صدای بلند؛ بی ریایِ بی ریا! شهید علی چیت سازیان @shohadatarigh