"قصه‌‌ی ناتمام" روایت داستانیِ تلخی‌ها و شیرینی‌ها، انتظارها و و‌‌صل‌ها و بغض‌‌های فروخورده‌‌ی مادران و همسران و خانواده‌های دلاورمردان مدافع وطن و حرم است. 🔺خیبر ایـن بـار نـه در بیابـان‌هـای اطـراف مدینـه کـه در نیزارهای هورالهویـزه بـود و تـا نگویـی بـه مـن کـه چه حکایتـی بـود در نـوای ایـن نی‌‌ها، دست از تـو نمی‌کشـم! چـه دیدیـد در خلسـه‌ی جزایـر مجنـون کـه دیوانه‌‌ترتان کـرد و چه یافتیـد در طلائیـه‌‌ی زرخیـز؟ دشـمن ایـن خیبـر، نـه یهودیـان کافـر کـه مسـلمانان هم‌‌کیـشِ همسـایه بودند و مسـلمان نه، که انسـان نیز نبود آن دشـمنی که روا می‌‌داشـت آنچه بـر مـا روا داشـت! او کـه دیوانه شـد وقتی چنین جان‌‌بـرکف می‌دیدتان و از خشـم می‌مُرد وقتـی بـا بن‌‌بسـت تدبیرتـان روبه‌‌رو می‌‌‌شـد. پس نامسـلمانان خدانشـناس دیگـر را از خـاور و باختـر بـه یـاری خواند و چندین روز بی‌‌سـابقه بـر سـرتان بمـب بارانیـد؛ امـا دریـغ کـه خشـمش فـرو ننشسـت، تـا سـرانجام از کاسـه‌‌ی چه‌‌کنـم چه‌‌کنمـش غـول افعـی سـر بـر آسـمان آورد و از نیـش نفریـن شـده‌‌اش زهـر بـر سـرتان ریخت. 《 تکریم مادران و همسران شهدا》 / اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج @shohaday_gommnam