یک روز دیدم دارد جایی را حفر می‌کند گفتم: چه می‌کنی⁉️ گفت: دارم می‌کنم. من رفتم کمکش. حفره‌ای شد به عمق دو متر✔️ طوری که دو نفر راحت بتوانند در آن بنشینند. شب‌ها 🌔 🥀 با چراغ قوه می‌رفت 🔦 آنجا و با خدای خویش می‌کرد چه زیبا بود ترنم از لبهای او که نجوا می‌کرد را و علی (علیه السّلام) را و دیدنی بود نماز شب و سوز نیمه شبش!