💫یادی از امیرخلبان سرلشکر شهید عباس دوران 💫
🌷با عباس و چند نفر دیگر نشسته بودیم. یکی از تکاوران باحالتی پریشان و آشفته وارد شد. تا ما را دید بغضش شکست و شروع به گریه کرد. از حالت او خیلی متأثر شدیم. جریان این حال و گریهاش را پرسیدیم. درحالیکه بهسختی حرف میزد گفت: من مستقیم از خرمشهر میآیم، وقتی بعثیها حمله کردند، من که دیگر نمیتوانستم دفاع کنم، خود را درون یک تانکر خالی از آب پنهان کردم. از منفذهای آن به بیرون نگاه میکردم. دیدم بعثیها یک دختر پرستار را که به اسارت درآورده بودند، مورد آزار و اذیت قراردادند، بعد هم تیر خلاصی به سرش زدند و او را شهید کردند!
عباس بلافاصله بلند شد و رو به ما گفت: زود باشید بچهها، الآن وقتشِ یک ضربه حسابی به این نامردها بزنیم و حق آن دختر معصوم را بگیریم.
با عباس به پرواز درآمدیم. نزدیکیهای جزیره مینو، چادرهای بعثیها را مشاهده کردیم. افسرها روی صندلی نشسته و نیروها در چهار ردیف روبروی آنها ایستاده بودند. عباس با رگبار توپ دماغه هواپیما شروع به درو کردن آنها کرد.فریاد عباس در بیسیم میپیچید:نامردها انتقام آن دختر مظلوم را میگیرم!
🌿🌷🌿🌷🌿
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ سروش:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید