⭐️یادی از سردار شهید محمد حسین(امیر) مهدی زاده ⭐️
بعد عملیات بود، دیدم درب اتاق تعاون شکسته است. ساکم را از میان وسایل پیدا کردم و راهی سروستان شدم. بعد از یک روز به خانه رسیدم. هنوز ساعتی نگذشته تلفن زنگ خورد. امیر بود. با اوقات تلخی گفت: تو هم وسایلت را از تعاون برداشتی!
- بله!
- همین الان بر می گردی اهواز، فرم تسویه تعاون را امضاء می کنی یا اینکه خودم میام سروستان برات دادگاه نظامی می گیرم!
- به من چه، من که قفل در را نشکاندم، به چیزی هم دست نزدم فقط ساک خودم را برداشتم!
- مگه پادگان و جای نظامی بی حساب کتابه، اگه این کار ها باب بشه دیگه سنگ روی سنگ بند نمی شه. همین الان باید برگردی!
کوتاه نمی آمد. گفتم: خوب کاکو تو که هستی، برو فرم من را امضا کن!
با غضب گفت: خودت میای معذرت می خواهی، فرم تسویه را هم امضا می کنی بعد میری...
خیلی روی مقررات نظامی حساس بود، می دانستم حریفش نیستم، وسایلم را برداشتم و همان روز به اهواز برگشتم.
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید