⭐️یادی از سردار شهید محمدحسین(امیر) مهدی زاده⭐️ 🇮🇷پائیز سال 65 بود. بارندگی شدیدی آمده، اکثر راه ها بسته و روستاها دچار سیل شده بودند. نیمه شب بود که امیر سرتاپا خیس آمد. خودش می گفت آب آنقدر بالا آمده بود که از روی پل ها هم عبور می کرد، خودش را به سیلاب زده و مسیر را برای عبور ماشین ها با چراغ روشن کرده بود. بلافاصله رفت و به کمک مردم سیل زده شتافت. سیل باعث بسته شدن راه مسافرانی بین جاده ای هم شده بود. آنقدر سختی در خود شهر زیاد بود که دیگر کسی حواسش به مسافران گیر افتاده در جاده ها نبود، جز امیر. با پیگری هایی که کرد این مسافران را در مدارس و مساجد اسکان داد. از فرمانداری مقداری آرد تهیه کرده و بین نانوایی ها تقسیم کرده و بود خواسته بود هر کدام یک کیسه دو کیسه نان رایگان برای این مسافران بپزند. دو سه روز بیشتر نبود، اما انگار خدا او را فرستاده بود که در این شرایط سخت کمک حال مردم منطقه باشد. آن روزها، آخرین نفس های امیر در سروستان بود. 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید