قبل از نوروز 93 فهمیدم که پاسپورت گرفته و قرار است برای ماموریت به سامرا برود. کارم شده بود گریه. حال و هوایش مثل همیشه نبود. حسی از درون نهیبم می زد که "شهید می شود" با خنده می گفت:همکارانم چند ساله میرن مأموریت هیچ اتفاقی براشون نیفتاده حالا من با یک بار رفتن شهید میشم؟ اما من به ایشون گفتم که مطمئنم شهید میشی 🌸حق با من بود.. او بالهایش را آنقدر قوی کرده بود که در اولین پرواز، تا اوج پرید. ﺭاﻭﻱ :همسر شهید 🌺🌹🌺🌹🌺 ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺳﻬﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ ..,........... : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﺩﺭ ﺳﺮﻭﺵ: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz