🌷مرحله دوم عملیات والفجر ۸ بود. عبدالعلی کنار یکی از نهر ها ایستاده بود و با غم می گفت یعنی می شود ما هم شهید شویم. قبل از اذان ظهر بود. توی سنگر نشسته بودیم. اسدالله گوشه ای دراز کشید و لحظه ای بعد از خواب پرید. گفت فلانی خواب دیدم شهید شدی و در خون می غلطی! گفتم خون خواب را باطل می کند. تعبیرش این است که شما شهید می شوید و من می مانم. همان شب بود رفتیم سمت کارخانه نمک. همان شب بچه های همان سنگر یعنی عبدالعلی, اسدالله شریفی, محمد حسین امیری, صمد صابری و سهراب رییسی شهید شدند... عبدالعلی سال ها مفقود بود... 🇮🇷 منبع: کتاب «علمدار عصار!» 🌾🌷🌾 سمت: فرمانده سپاه اقلید شهادت: 28/11/1364 – فاو 🌷🌷 ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺳﻬﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ *** : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75