🌷گــفت: مادر, هر چے تو بـخواے به تو مےدهــم, بــیا دستـت را ببوسم, برای
#رضاےخدا فقط یک امضا کن...😔
گفت :بابا, اگــه پســرت رو دوست داری💓, امضــا کن...
بالاخره
#امــضا را گرفــت, چند هفــته کازرون امــوزش دید, بعــد هم رفت برای عملیات رمضان...
یه ســر و گــردن از بقیــه ڪوتاه تر بود, حال و هواے خوشے داشــت, دایم در حال ذکــر بود, شــب ها در گوشه ای به نماز می ایستاد و ذکر می گفت.🤲
زمان حمــله مثــل
#مرد می جنگید. چهره اش
#نورانے شده بود. می گفت به پدرم بگویید :پسـرت یک مرد بود و مثل مرد جنگید...
تیرے سـرش را شکافت.
گفـت: یا حسـین, یا حسـین, یا مهدی... بعد
#شهیـد شد!🌷
#شهید حسن پژمان
#شهدای_فارس
☘▫️☘▫️☘
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید