به بهانه سالگرد درگذشت همسر مکرمه حضرت امام خمینی مرحومه خانم خدیجه ثقفی
رهبر انقلاب: خانم یک شخصیت مستحکم و قوی داشتند
دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان
«... در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است. عزیزم امیدوارم خداوند شما را به سلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. [حالِ] من با هر شدتی باشد میگذرد ولی بحمدالله تاکنون هر چه پیش آمد خوش بوده و الان در شهر زیبای بیروت هستم؛ حقیقتاً جای شما خالی است فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراه نیست که این منظره عالی به دل بچسبد...»1
این جملات بخشی از نامهای است که حضرت امام خمینی رحمهًْاللهعلیه در حالی که 31 سال داشتند به هنگام سفر حج در فروردین 1312 برای همسرشان، خانم خدیجه ثقفی نوشتند. نامهای که کلمه به کلمه آن، سرشار از عشق و محبت امام به خانواده بوده و سبک زندگی اسلامی را در روابط با همسر را ترسیم مینماید.
براساس اسناد مکتوب و شفاهی از جمله گفتوگوهای مختلف با همسر و دختران امام، مرحومه خانم خدیجه ثقفی پس از طی شرایط و مراحل متعددی، با روحالله خمینی جوان که طلبهای از خمین بود و در قم اقامت داشت، ازدواج میکند.
او که در خانواده نسبتا مرفه در تهران متولد و بزرگ شده بود، اگرچه پدرش از روحانیون معروف و از دوستان آیتالله خمینی بود اما چندان رضایتی به ازدواج با یک طلبه آن هم از قم را نداشت و از همین روی خمینی جوان، 4 بار از او خواستگاری کرد تا اینکه در رویایی صادقه حضرت رسول اکرم(صلیاللهعلیهوآله)، امیرالمومنین علی علیهالسلام و امام حسن مجتبی علیهالسلام را رویت کرد که از وی ناراضی هستند و مادربزرگش همین نارضایتی را دلیلی بر لزوم ازدواج با آیتالله روحالله خمینی دانست.
امام در ماه رمضان با خانم خدیجه ثقفی ازدواج کردند، چرا که مقید بودند بایستی درسهای حوزه تعطیل باشد و پس از یک هفتهای به قم رفته و در خانهای اجارهای و محقر ساکن شدند.
رفتار و اخلاق حضرت امام در خانواده
مرحومه خانم خدیجه ثقفی درباره رفتار و روابط امام با ایشان گفته است:
«... امام همیشه احترام مرا داشتند. هیچ وقت با تندی صحبت نمیكردند. اگر لباس و حتی چای میخواستند، میگفتند: ممكن است بگویید فلان لباس را بیاورند؟ گاهی اوقات هم خودشان چای میریختند. در اوج عصبانیت، هرگز بیاحترامی و اسائه آداب نمیكردند. همیشه در اتاق، جای بهتر را به من تعارف میكردند. تا من نمیآمدم سر سفره، خوردن غذا را شروع نمیكردند. به بچهها هم میگفتند صبر كنید تا خانم بیاید...»2
امام از همان دوران طلبگی به لحاظ اقتصادی زندگی سختی داشتند و از همین جهت خانم ثقفی که در خانه پدری زندگی نسبتا مرفهی را تجربه کرده بود، بایستی خود را با آن زندگی طلبگی وفق میداد. مرحومه ثقفی در این مورد گفته است:
«... این طور نبود كه بگویم زندگی مرا با رفاه اداره میكردند. طلبه بودند و نمیخواستند دست، پیش این و آن دراز كنند، همچنان كه پدرم نمیخواست. دلشان میخواست با همان بودجه كمی كه داشتند، زندگی كنند، ولی احترام مرا نگه میداشتند و حتی حاضر نبودند كه من در خانه كار بكنم. همیشه به من میگفتند: جارو نكن. اگر میخواستم لب حوض روسری بچه را بشویم، میآمدند و میگفتند: بلند شو، تو نباید بشویی. من پشت سر ایشان اتاق را جارو میكردم و وقتی منزل نبودند، لباس بچهها را میشستم...»3
مرحومه خانم ثقفی درمورد اخلاق امام در برخورد با همسر اظهار داشته:
«... یك سال كه به امامزاده قاسم رفته بودیم، كسی كه همیشه در منزلمان كار میكرد با ما نبود. بچهها بزرگ شده و دخترها شوهر كرده بودند. وقتی ناهار تمام شد، من نشستم لب حوض تا ظرفها را بشویم. ایشان همین كه دیدند من دارم ظرفها را میشویم، به فریده، یكی از دخترها كه در منزل ما بود، گفتند: فریده! بدو. خانم دارد ظرف میشوید...»
خانم خدیجه ثقفی درباره روش امام در زندگی مشترک اظهار داشته است:
«... امام در مسائل خصوصی زندگی من دخالت نمیكردند. اوایل زندگیمان، یادم نیست هفته اول یا ماه اول به من گفتند: من كاری به كار تو ندارم. به هر صورت كه میل داری لباس بخر و بپوش اما آنچه از تو میخواهم این است كه واجبات را انجام بدهی و محرمات را ترك بكنی، یعنی گناه نكنی...»4
سفرهای خانم و دلتنگیهای امام
منبع/تبین
📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی
🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی
@varjovi
@shohadayevarjovi