بررسی تطبيقي افكار گروههاي تكفيري- وهابي با خوارج
شباهتهاي خوارج و وهابيت تكفيري از حيث معرفتي و شيوه عملكرد۲
محمدبنسعود كه فرماندهي لشكر و وظيفه اجراي فتواي او را داشت، مسلمانان نجد، مكه، مدينه و ساير سرزمينهاي اسلامي را بيرحمانه كشت. كشتار مردم رياض، مكه، كربلا و به اسارتبردن نواميس مسلمانان و غارت اموالشان، نتيجه مستقيم فتواهاي تكفيري محمدبنعبدالوهاب بود كه حاكمان آلسعود انجام دادند.(ابنبشر، بيتا، ج1)
سليمانبنعبدالوهاب در رسالهاي بر ردّ انديشههاي برادرش(محمدبنعبدالوهاب) مينويسد:
ابنتيميه گفته است كه خوارج دو ويژگي داشتهاند كه به واسطه آن از ديگر مسلمانان و پيشوايان آنان جدا شدهاند: نخست آنكه ازسنت فاصله گرفته و آنچه را سنت نيست، سنت انگاشتهاند. دوم آنكه مسلمانان را بهدليل ارتكاب گناه، كافر قلمداد كرده و دراثر آن، حكم به حليت خون و مال آنها داده و سرزمين اسلام را سرزمين كفر شمردهاند.پس سزاوار است كه مسلمانان ازاين دو اصل غلط برحذر باشند و از پيامدهاي آن دو اصل؛ يعني دشمني مسلمانان و لعن و سرزنش آنان و حلالشمردن خون و مال آنها و بهطور كلي از هرگونه بدعتي بپرهيزند. (ابنعبدالوهاب، 1998م، صص85 و 86)
ويژگيهايي كه ابنتيميه (طبق بيان يادشده) براي خوارج گفته است، در انديشههاي خود و وهابيان تكفيرييك اصل مسلّماست.
محمدبنعبدالوهاب با صراحت تمامخون شيعيان و اهل سنتيرا كه معتقد به زيارت قبور و توسل و... هستند حلال و قتل آنان را جايز اعلام ميكند و مينويسد: «كساني كه فرشتگان، پيامبران واولياءاللّه را شفيع قرارداده، بهوسيله آنها نزد پروردگار تقرّب ميجويند، خونشان حلال و قتل آنهاجايز است».(ابن عبدالوهاب، 1386، ص87)
وي در ادامه ميگويد:
«وإنّ قصدهم الملائكة والأنبياء والأولياء يريدون شفاعتهم والتقرّب إلي اللّه بذلك، هو الذي أحلّ دماءهم وأموالهم؛همانا هدف آنان وسيله تقرّب به خداوند و شفيع قراردادن پيامبران و صالحان است، به همين دليل خونشان حلال و قتلشان جايز است».(همان، ص58)
در ميان اهلسنت بسياري با گروه يادشده مخالفاند. نخستين كسي كه با حكم تكفيري وهابيون مخالفت كرد سليمانبنعبدالوهاب، برادر محمدبنعبدالوهاب بود كه در رد نظريه برادرش ميگويد:
«اين امور2 پيش از احمدبنحنبل و در زمان پيشوايان اهلسنّت هم مطرح بود. برخي آن را انكارميكردند و با اينكه در سراسر بلاد اسلام، مردم متوسّل ميشدند، ولي هيچيك از پيشوايان، آنان را كافر و مرتد نميدانستند و دستور جهاد با آنها نميدادند و بلاد مسلمانان را به همانگونه كه توميگويي، بلاد شرك يا دارالحرب (جهاد) نميناميدند (ولي تو كارَتْ به جايي رسيده كه حتيمتوسّلان به پيامبر گرامي صلی الله علیه و آله را نيز كافر ميداني، گرچه خودشان به آن حضرت توسّل نجويند.تو ميپنداري كه علماي اسلام اتّفاق نظر دارند كه واسطه قراردادن پيامبراكرم صلی الله علیه و آله نزد خدا، موجب كفر ميشود. اينك هشتصد سال از زمان ائمه چهارگانه ميگذرد، از هيچ عالمي از علماي اسلام نقل نشده است كه اين امور را كفر دانسته باشد.بهخدا سوگند، لازمه سخن تو اين است كه تمام امّت بعد از زمان احمدبنحنبل، علما، امرا و عامه مردم، همه كافر و مرتدند.«إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيهِ رَاجِعُونَ»! و هزاران فرياد از اين سخنهاي شما. يا بر اين خيال هستيد، همانگونه كه برخي از عوام شما به زبان ميآورد: پيش از شما كسي دين اسلام را نشناخته است و اسلام راستين را شما معرفي ميكند». (ابنعبدالوهاب، 1998م، ص38)
احمد زيني دحلان، مفتي مكّه مكرّمه ميگويد:
«چنانچه كسي به مذهب وهّابيت در ميآمد و قبلاً حج واجب انجام داده بود، «محمّدبنعبدالوهّاب» به وي ميگفت: بايد دوباره به زيارت خانه خدا بروي؛ چون حج گذشته تو در حال شرك صورت گرفته است. و به كسي كه ميخواست وارد كيش وهّابيت بشود ميگفت: پس از شهادتين بايد گواهي دهي كه در گذشته كافر بودهاي و پدر و مادر تو نيز در حال كفر از دنيا رفتهاند. همچنين بايد گواهي دهي كه علماي بزرگ گذشته، كافر مردهاند. اگر گواهي نميداد، وي را ميكشتند. آري، او بر اين باور بود كه تمام مسلمانان در طول دوازده قرن گذشته كافر بودهاند و هركسي كه از مكتب وهّابيت پيروي نميكرد، مشرك و خون و مال او را مباح ميدانست». (صدقيزهاوي، 1323، ص17؛ امين، 1410، ص135)
سلاطين آل سعود، عوامل اصلي اجرايي تكفيردر جهان اسلاماند و براي رسيدن به اهداف سياسي خود، از سلاح تكفير، بهرههاي بسياري بردهاند.
.💥جنگ نرم ودشمن شناسی
📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی
🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی
@varjovi
@shohadayevarjovi