داستان زن با سیاست 😂😂😁😉😉 زن جوانی که شوهر میلیاردری داشت، دچار سرطان کلیوی شد، بعد از مدتی بستری از بیمارستان مرخص شد، هنگامی که زنان همسایه و قوم خویش و دوستان جوانش برای عیادتش می آمدند در جواب همه آنها که بیماری اش را میپرسیدند میگفت ''ایدز'' دارد! این امر توجه دخترش را به خود جلب کرد تا اینکه بعد از رفتن مهمان ها از مادرش پرسید: مادر جان چرا به آنها میگویی ایدز داری در حالی که بیماری ات چیز دیگریست؟ مادر گفت دیر یا زود مرگم فرا میرسد، این را گفتم تا هیچکدام از این زن ها بعد از مرگم، به فکر ازدواج با پدرت نیوفتن!! گویند شیطان بعد از شنیدن این حرف در گوشه مجلس به خودزنیی گریه و استغفار و در آخر به سجده ی زن ها، مشغول شد 😂 ❤🧡💛