غم مخور شاد و شادمان باش
یکی طفل دندان برآورده بود
پدر سر به فکرت فرو برده بود
که من نان و برگ از کجا آرَمَش؟
مُروّت نباشد که بگذارمش
چو بیچاره گفت این سخن، نزد جفت
نِگر تا زن او را چه مردانه گفت:
مخور هول ابلیس تا جان دهد
همان کس که دندان دهد نان دهد
تواناست آخر خداوند روز
که روزی رساند، تو چندین مسوز
نگارنده ی کودک اندر شکم
نویسنده عمر و روزی است هم
@shookohmadari
🍃معارف شکوه مادری 🌸🍃
کانال رشد وتعالی جمعیت *