روایت خواهر از شجاعت برادر ✍ با وجود اینکه فرزندش در بیمارستان بستری بود در کنار او نماند و چرا که نوبت شیفت او بود. دست پسرش از بازو تا زیر آرنج شکسته بود و پلاتین و بخیه خورده بود. 🔺برادرم گفت: «من نمی‌توانم بیایم بیمارستان این عملیات خیلی حساس است. عملیات مرصاد است دشمن تا نزدیک آمده و نمی‌توانم نروم. به امید خدا دست پسرم هم خوب می‌شود. 🔺 رفت ولی دیگر برنگشت. الان پسرش دندانپزشک است.(خواهر شهید دستنبو) 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🔷اولین و تنها کانال معرفی ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┅┅ 🚩کانال شهدایی https://eitaa.com/joinchat/1741095207C27c8db9def