7.36M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
اسمش آرش بود، بچه الیگودرز اما ساکن تهران نیم ساعت مانده بود به پایان مرخصی اش که وارد مقرش شد، قرار بود برای علیرضا و بچه ها، شیرینی کارش را بدهد اما درست ساعت ۱۱:۴۵، همگی زیرآوار رفتند… +حتی با گوش دادن به حرفهاش نفسم گرفت… چه دوازده ساعت سختی گذروندی پسر یا بهتر بگم دیگه حالا مرد شدی مرد… چه فکرایی که به سرت زده تو اون ساعتها … چه دلبستگی هایی داشتی که برات تو یه لحظه بی ارزش شدن … شورک باشیم 👇👇 @shorokbashim