🌷🌷🍃🌷🌷🍃🌷🌷 ادامه ایه ۲۳۳ ☘(آيه ٢٣٣) -هفت دستور در بارۀ شير دادن نوزادان! اين آيه كه در واقع ادامۀ بحثهاى مربوط به مسائل ازدواج و زناشويى است، به سراغ يك مسألۀ مهم يعنى مسألۀ «رضاع» (شير دادن) رفته و جزئيات آن را باز گو مى‌كند. ☘١-نخست مى‌گويد: «مادران فرزندان خود را دو سال تمام شير مى‌دهند» (وَ الْوالِداتُ يُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كامِلَيْنِ) . بنابراين، هر چند ولايت بر اطفال صغير به عهدۀ پدر گذاشته شده است امّا حقّ شير دادن در دو سال شير خوارگى به مادر داده شده و او است كه مى‌تواند در اين مدّت از فرزند خود نگاهدارى كند و به اصطلاح حقّ حضانت در اين مدّت از آن مادر است. و اين يك حقّ دو جانبه است كه هم براى رعايت حال فرزند است و هم رعايت عواطف مادر. ☘ ٢-سپس مى‌افزايد: «اين براى كسى است كه بخواهد دوران شيرخوارگى را كامل كند» (لِمَنْ أَرادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضاعَةَ) . يعنى مدّت شير دادن طفل لازم نيست، همواره دو سال باشد، دو سال براى كسى است كه مى‌خواهد شير دادن را كامل كند، ولى مادران حقّ دارند با توجه به وضع و رعايت سلامت او اين مدّت را كمتر كنند. ☘٣-هزينۀ زندگى مادر از نظر غذا و لباس در دوران شير دادن بر عهدۀ پدر نوزاد است تا مادر با خاطرى آسوده بتواند فرزند را شير دهد. لذا در ادامۀ آيه مى‌فرمايد: «و بر آن كسى كه فرزند براى او متولّد شده (پدر) لازم است، خوراك و پوشاك مادران را به طور شايسته بپردازد» (وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ كِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ) . در اينجا تعبير به «الْمَوْلُودِ لَهُ» (كسى كه فرزند براى او متولّد شده) به جاى تعبير به «اب» (پدر) قابل توجّه است، گويى مى‌خواهد عواطف پدر را در راه انجام وظيفۀ مزبور، بسيج كند، يعنى اگر هزينۀ كودك و مادرش در اين موقع بر عهدۀ مرد گذاشته شده به خاطر اين است كه فرزند او و ميوۀ دل اوست، نه يك فرد بيگانه. توصيف به «معروف» (بطور شايسته) نشان مى‌دهد كه پدران در مورد لباس و غذاى مادر، بايد آنچه شايسته و متعارف و مناسب حال او است را در نظر بگيرند، نه سختگيرى كنند و نه اسراف. و براى توضيح بيشتر مى‌فرمايد: «هيچ كس موظف نيست بيش از مقدار توانايى خود را انجام دهد» (لا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلاّ وُسْعَها). ☘ ٤-سپس به بيان حكم مهمّ ديگرى پرداخته، مى‌فرمايد: «نه مادر (بخاطر اختلاف با پدر) حقّ دارد به كودك ضرر زند، و نه پدر (به خاطر اختلاف با مادر)» (لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ) . يعنى هيچ يك از اين دو حقّ ندارند سرنوشت كودك را مال المصالحه اختلاف خويش قرار دهند و بر جسم و روح نوزاد، ضربه وارد كنند. ☘۵-سپس به حكم ديگرى مربوط به بعد از مرگ پدر مى‌پردازد مى‌فرمايد: «و بر وارث او نيز لازم است اين كار را انجام دهد» (وَ عَلَى الْوارِثِ مِثْلُ ذلِكَ) . يعنى: آنها بايد نيازهاى مادر را در دورانى كه به كودك شير مى‌دهد تأمين كنند. ☘ ٦-در ادامۀ آيه، سخن از مسألۀ باز داشتن كودك از شير به ميان آمده اختيار آن را به پدر و مادر واگذاشته، هر چند در جمله‌هاى سابق، زمانى براى شير دادن كودك تعيين شده بود ولى پدر و مادر با توجّه به وضع جسمى و روحى او، و توافق با يكديگر مى‌توانند كودك را در هر موقع مناسب از شير باز دارند، مى‌فرمايد: «اگر آن دو با رضايت و مشورت يكديگر بخواهند كودك را (زودتر از دو سال يا بيست و يك ماه) از شير باز گيرند گناهى بر آنها نيست» (فَإِنْ أَرادا فِصالاً عَنْ تَراضٍ مِنْهُما وَ تَشاوُرٍ فَلا جُناحَ عَلَيْهِما). ☘ ٧-گاه مى‌شود كه مادر از حقّ خود در مورد شير دادن و حضانت و نگاهدارى فرزند خوددارى مى‌كند و يا به راستى مانعى براى او پيش مى‌آيد، در اين صورت بايد راه چاره‌اى انديشيد و لذا در ادامۀ آيه مى‌فرمايد: «اگر (با عدم توانايى يا عدم موافقت مادر) خواستيد دايه‌اى براى فرزندان خود بگيريد، گناهى بر شما نيست، هر گاه حقّ گذشتۀ مادر را بطور شايسته بپردازيد» (وَ إِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلادَكُمْ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِذا سَلَّمْتُمْ ما آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ) . بنابراين، انتخاب دايه به جاى مادر، بى‌مانع است مشروط بر اين كه اين امر سبب از بين رفتن حقوق مادر، نسبت به گذشته نشود. ☘و در پايان آيه به همگان هشدار مى‌دهد كه «تقواى الهى پيشه كنيد و بدانيد خدا به آنچه انجام مى‌دهيد بيناست» (وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ) . مبادا كشمكش ميان مرد و زن، روح انتقامجويى را در آنها زنده كند و سرنوشت يكديگر و يا كودكان مظلوم را به خطر اندازد، همه بايد بدانند خدا دقيقاً مراقب آنها است. 🌷🌷🍃🌷🌷🍃🌷🌷