🌹می‌رفت به خانه‌ی حاج احمد، باغ‌چه‌شان را شخم می‌زد؛ درخت‌ها را هرس می‌کرد؛ روی حیاط گل می‌کاشت. می‌گفت: احمد خیلی از گره‌های زندگی من را باز می‌کند. همسر احمد در خواب دیده بودش که دارد گره‌های یک طناب را باز می‌کند. گفته بود گره‌های زندگی حاج قاسم را باز می‌کنم. 🆔👇👇👇 @sire_o_sh https://eitaa.com/joinchat/1812332544C6f247075b2