خــاطــــرات شــهـــدا خاطره‌ای از شهید علمدار و نامحرم هنــگام صحبـت با نامحرم سرش را پاییـن می‌انداخت. حجـب و حیـا در چهره‌اش موج میزد. وقتی برای‌کمک به مغـازه پدرش می‌رفت اگر خانمى وارد مغــازه می‌شد ڪتابی دردست می‌گــرفت ســرش را بــالا نمـی‌آورد می‌گفت ”پــدر شمـــا جــواب بــده” 🆔️👇👇👇 @sire_o_sh