باز که دوباره دور خودت را شلوغ کردی؟! یکی از آقایان بود که جزو اهل معنا به شمار می‌آمد و آدم‌های زیادی دورش بودند ولی سرانجام سر از خارج از کشور درآورد و از آنجا فحش و بد و بی‌راه و حرف‌هایی را به سوی نظام و رهبری روانه کرد! یکی از دوستان می‌گفت: روزی در حرم حضرت معصومه، نزدیک قبر علامه طباطبایی ایشان را دیدم که عده زیادی دورش را گرفته‌اند و او دارد غر می‌زند. از یکی از نردیکانش پرسیدم: چه شده است؟ گفت الان آقای آیت الله سعادت پرور از این جا رد شدند و این آقای امجد را دیدند که دورش شلوغ است. به او گفتند: باز که دورت را این قدر شلوغ کردی و به او اعتراض کردند. حالا این آقای امجد دارد غر می‌زند که چرا آیت الله سعادت پرور به او چنین گفته است! شهرت او صد برابر بیش از آیت الله سعادت پرور بود. بعد هم دید آنچه دید. از مهد اخلاق و عرفان و معنویت و انقلاب و شجاعت و غیرت رفت به دامن کفر پناه برد! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: برگی از دفتر سعادت- در شرح احوال و مبانی تربیتی آیت الله علی سعادت پرور تهرانی- ص۶۶-۶۵، سید محمد جواد وزیری فرد، نشر رسم وفا. https://eitaa.com/sirefarzanegan