⚡️نماز باران آیت الله به روایت آیت الله شبیری زنجانی: 🌀معروف بود وقتی آسید محمدتقی خوانساری تصمیم گرفت برای خواندن نماز باران برود، بعضی از آقایان(آقای صدر و آقای حجت) گفتند که صلاح نیست ایشان برود. چون آقای سید محمدتقی جزو رؤسای ثلاث بود و لزومی نداشت عالمی در آن حد بر نماز برود؛ زیرا امکان داشت باران نیاید و وجهه مرجعیت تحت‌الشعاع قرار بگیرد. 💢 در خاکفرج قم سید محمدتقی خوانساری نماز خواند. مرحوم آقای آمیرزا تقی اشراقی هم منبر رفت و این شعر را خواند: ▫️ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم ▫️از بد حادثه این‌جا به پناه آمده‌ایم 🔷الان یادم نیست منبر آمیرزا محمدتقی اشراقی بعد از نماز سید محمدتقی خوانساری بود یا قبل‌از آن. جمعیت زیادی از طلبه و غیر طلبه بود و اکثر هم غیرطلبه بود. طلبه آن موقع زیاد نبود. 🔹آن روز باران نیامد! فردایش در قم نو -که الان آن قسمت داخل قبرستان آقای حاج شیخ ره شده‌است و آن موقع پشت قبرستان بود، - مخصوص طلبه‌ها خوانده شد؛ چون جزء آدابش این است که اول عموم مردم بروند، بعد افراد خاص انتخاب شوند و بروند. 🔶 آقای خوانساری تنها با طلبه‌ها برای نماز باران رفت. آن‌وقت من هم بودم. بازهم باران نیامد! شبش-الان یادم نیست که بین نماز مغرب و عشا بود یا بعد از نماز عشا-باران شروع کرد به آمدن. 💠 باران حدود یک ساعتی بارید، قبلش هیچ اثری از باران نبود و حتی احتمال عادی باران هم نمی رفت. آن را همه به غیرعادی بودن حمل کردند‌. خدا رحمت کند مرحوم حاج آقا شهاب اشراقی را، می گفت: "از خدا تا پایین برای من ثابت شد". 🔸شاید حدود یک ساعت باران آمد. مرحوم حاج‌آقای والد ما تاریخش را هم نوشته است. ایشان نوشته‌اند: قمی‌ها برای شکرانه این باران بازار را چراغانی کردند. 🔅 وقتی باران آمد، برای طلبه‌ها خیلی مایه آبرو شد. نه‌تنها آقای سید محمدتقی بلکه تا مدتی طلبه‌ها یک آبروی عمومی داشتند، به‌خصوص که در آن اوایل طلبه‌ها تحت فشار بودند. 📚کتاب جرعه‌ای از دریا جلد ۱ ص ۵۶۶ و ۵۶۷ و جلد ۳ صفحه ۴۵۷. با تلخیص و ویرایش. ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama