🔺هشت هزار تومان! ▫️یکی از بازرگانان مورد اعتماد تهران: 🔹روزی در خدمت آیت الله بودم و هیچ کس دیگر نبود. آقا ناگاه فرمود:«فردی درِخانه است و خواسته‌ای دارد». ▪️عرض کردم: آقا کسی زنگ نمی‌زند. ▫️فرمود: چرا کسی هست. این پاکت را به او بدهید تا برود. 🔸 پاکت را گرفتم و جلو در آمدم، شخص محترمی را دیدم که قدم می‌رند. او را صدا کردم و گفتم شما زنگ زدید؟ ▪️گفت خیر. ▫️پرسیدم: کاری دارید 🍁گفت:«آری، همسرم بیمار است و برای بستری شدن هشت هزار تومان کسری دارم»... 💢پاکت را به او دادم. او همانجا باز کرد و پولها را شمرد. درست هشت هزار تومان بود. ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama