اغوای شیطان طوری است که نعوذبالله انسان از جاه، مقام و حتّی عبادت خود لذّت میبرد. برای همین اولیاء خدا نکتهای را دارند که برخی نفهمیدند، مفهوم آن هم این است که وقتی عبادت میکنند، دیگر به آن، دل نمیبندند، بلکه به صاحب عبادت دل میبندند.
مثلاً گاهی کسی از خود نماز شب خوشش میآید، لذّت میبرد که نماز شب میخواند، مگر بد است!؟ اولیاء خدا میگویند: اگر در این توقّف کنی، بد است. امّا اگر به آن نماز شب گرفتار نشوی، بلکه به صاحب نماز توجّه کنی، نه به خود نماز، موفّق خواهی بود.
لذا ابنسینا، شیخ الرّئیس، نکتهای را بیان کرده که برخی برایشان سؤال پیش آمده که یعنی چه!؟ شیخ الرّئیس(اعلی اللّه مقامه الشّریف) میفرماید: عرفا که در مقام معرفتی بالا رفتند، دیگر تکلیف ندارند.
اصلاً یک دلیل این است که اولیاء خدا برای این که دچار عُجب نشوند، هر آن گاهی اعمال خود را به بزرگان عرضه میدارند و از آنها نصیحت میخواهند. در جلسهای که قرّاء را به محضر آیتالله العظمی گلپایگانی برده بودند، ایشان به آنها گفتند: من حمد و سورهام را میخوانم، ببینید درست است یا خیر. آن هم در اواخر عمر شریفشان، آن مرجع تقلید! عُجب ندارد که بگوید: من خودم احکامش را میدانم، من میگویم: اگر در قرائت اینطور شود، این است و ...عُجب، انسان را بیچاره و زمینگیر میکند. برای همین شیطان گفت من در این سه مطلب نفوذ پیدا کنم، دیگر تمام است و کاری به انسان ندارم. انسان باید خیلی مراقب و مواظب باشد.