💠 پرسش:
تولد کودک به صورت ناقصُ الخلقه، چگونه با عدالت خداوند سازگار است؟
......................................................................................................................................
✍️
#جواد_حیدری
جهت رسیدن به پاسخ، نکاتی تقدیم حضور میشود:
نکته اول: توجه داشته باشیم: انسان هایی که به صورت مستقیم و بدون دخالت پدر و مادر و همچنین خارج از سیر جنینی و بر اساس حکمت الهی برای آفرینش زمینی انسان؛ خلق شدند، آدم و حوا بودند.
نه ناقص الخلقه بودند و نه بیمار.
اراده ی حکیمانه ی خالق هستی چنین اقتضا نمود تا نسل آدم و حوا بر اساس سیر طبیعی خاصی ادامه پیدا کنند. و این سیر از نظم و قانونی که حضرت حق در عالم هستی به ودیعت گذاشته، پیروی می کند.
نکته ی دوم: جهان هستی، داری نظم و قانون خاصی هست که هر عملی، عکسالعمل متناسب با خود را به دنبال دارد و هیچ امری در این دنیا بدون علت نیست. بله ممکن است ما به خاطر محدودیت علمی ریشه ی اتفاقات را کشف نکنیم اما این مساله به معنای نداشتن علت و سبب نیست.
وقتی برای علتیابی ِ ناقص الخلقه بودن فرزند عزیزی به متخصص مراجعه کنیم، متوجه میشویم که این فرزند یا در ناحیه ی نطفه و یا در جنین مادر مشکل ژنتیکی یا مشکلات دیگری داشته است که منجر به تولد ناقص ایشان شده است.
پس مشکل را در سیر طبیعی تولد فرزندان دنبال کنیم نه اینکه عدالت خدا را نشانه رویم.!
ممکن است پرسیده شود: مگر خدا نمیتواند جلوی این نقص را بگیرد؟ خواهیم گفت: هرچند خداوند قادر بر این کار هست ولی همانگونه که عرض شد: حکمت خداوند بر این تعلقگرفته است که نظم این جهان، حفظ و امور بر اساس اسباب و مسببات جاری شود و نه بر اساس امور خارق العاده و اعجازگونه.
صادق آل محمد در روایتی نورانی چنین می فرمایند: «أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِأَسْبَاب»؛ « خدا از آن ابا دارد كه چيزها را جز به اسباب آنها روانگرداند». (1)
پس فهم کردیم: خداوند هر چيز را جز از راه اسباب طبيعى آن عملى نمىسازد.
نکته ی سوم: به حال که فرزند نازنینی بر اساس مشکلات، خواسته و یا ناخواسته، دانسته و یا نادانسته پا به عرصه ی گیتی گذاشت:
پروردگار عالَم، آنکه قادر و حکیم است بدون بر هم زدن نظم و قوانین موجود در هستی؛ هر شخصی را بهاندازه ی ظرفیتش مکلَّف و از او تکلیف میخواهد و نه بیشتر.
چه زیبا می فرماید: «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها»؛ «خداوند هيچ كس را، جز به اندازه تواناييش، تكليف نمىكند». (2)
کسی که از جهت جسمی سالم هست، بهمراتب تکالیف و مسؤولیت سنگینتری نسبت به فرد ناقص، دارد.
نکته ی چهارم: خداوند با لطف و رحمت خاص خود، عمل کمِ شخص ناقصالخلقه را مساویِ عمل کثیر شخص سالم قرار میدهد.
نکته ی پنجم: همیشه، مسیر تلاش و کوشش برای افراد باز بوده و افراد میتوانند با تلاش مضاعف به موفقیتهای بالایی برسند. چه بسیار انسانهای ناقصالخلقهای که با فکر و مشورت و تلاش، قلههای پیروزی و موفقیت را فتح کردهاند که انسان های سالم در آرزوی رسیدن به آن مقامات و موقعیت ها هستند.
نکته ی ششم: چرا عالم هستی را منحصر در دنیا کرده ایم؟
بر اساس آموزه های اعتقادی ما که بر آمده از عقل و قرآن و روایات است؛ نوعی پاداش ویژه که در قیامت و نسبت به برخی افراد تعلق می گیرد وجود دارد که بدان «عِوَض» گفته می شود.
چون فرزند در مبتلا شدن به این بیماری هیچگونه دخالت و تقصیری نداشته است، پروردگار عالم در قیامت این نقیصه را جبران کرده و این جبران بهگونهای است که آن فرد و دیگران، آرزو میکند کاش در دنیا سختیهای بیشتری میکشیدند تا از این پاداش و لطف الهی بهره مند گردند.
@skeled_b