5⃣ فرزند آیت الله حاج جواد آقای تهرانی نقل می فرمود: یک شب پدرم در زمستان به حرم مشرّف شدند و دیر وقت برگشتند، دست کردند توی جیبشان دیدند که کلید منزل را نیاورده اند. چراغ اتاق هم خاموش است و بچّه ها خوابیده اند. چه کار کنیم؟ راه های مختلفی هست: دستمان را بگذاریم روی زنگ، یک زنگ بزنیم اگر بیدار نشدند دو تا، … بالاخره بیدار می شوند. توی زمستان و آن سرمای استخوان سوز مشهد که نمی شود توی کوچه ماند. ایشان هیچ کدام از این کارهایی که اگر بنده بودم می کردم، نکردند، سحر برای نماز بلند شدیم دیدیم آقا نیامده اند. سراسیمه بیرون رفتیم دیدیم ایشان در آن سرما، داخل کوچه قدم می زنند!« آقا چرا به داخل خانه نیامدید؟» کلید نداشتم.« خوب چرا در نزدید؟» به خودم اجازه ندادم در بزنم و شماها را از خواب بیدار کنم.« خوب، به خانه اقوام می رفتید.» ممکن بود شما بیایید و من را پیدا نکنید؛ دلواپس شوید. این پیرمرد در سرمای سخت مشهد استخوان هایش فشرده شده بود و می لرزید امّا حاضر نشد خانواده اش را از خواب بیدار کند!! این را می گویند رحمت و دلسوزی نسبت به همسر و مودّت« ابراز» این نکته است که من نمی خواهم او را از خواب بیدار کنم برادارن و خواهران عزیز! پدران و مادران مهربان ! چه نیکو و پسندیده است که به قول معروف، با قاض کردن کلاه خویش و با اندکی تأمّل و نهیبی بیدارکننده به خود، به هوش آییم و کانون پر مهر و صفای خانه و زندگی را عرصه ی تاخت و تاز ابلیس مطرود و نفس سرکش و ویرانگر، قرار نداده ، سرنوشت خود و فرزندان خویش را دست خوش خواسته -های غیر مشروع خود نسازیم. به خدمت گرفتن بانوان برای ابتدایی ترین کارهای شخصی روزمره ی که حتّی ضعیف ترین انسان -ها نیز به سادگی از عهده ی آن بر می آند، تحمیل مهمانی ها و شب نشینی های دور از منطق و فوق توان و طاقت آنان از سوی مردان، بهانه گیری و در خواست های مختلف در زمینه ی تهیه لباس و مسکن و ماشین، بدون در نظر گرفتن امکانات مادّی مردان از سوی بانوان که با هیچ معیار شرعی و اخلاقی سازگار نیست، و صدها مورد از این قبیل که مرد یا زن را نسبت به ادامۀ زندگی مشترک بی رغبت و دل سرد می نماید از جمله مواردی است که با خویشتن داری، مراقبت و تأمّل در عواقب سوی آن باید به شدّت از آن ها بپرهیزد. @skeled_b