¹³⁵♡¹¹⁰ |محبِ علے
حاجآقادانشمندمیگفتن↯ یہجوونےاومدپیشمنبدنشمیلرزید؛ شرو؏ڪردبہحرفزدن: گفتخوابامامزمانرودیدم! میگفتخواببودمصداۍ آیفونتصویریخونہاومد؛ رفتمجلوۍدردیدمتصویرھیہ سیدھ!! جوابدادمگفتمشما؟! گفتمنسیدمهدیام راهممیدیخونٺ!!؟ گفتمآقاقربونتبرمیہ چندلحظہ سریعشرو؏ڪردمبہجمعڪردنِ ماهواره،پاسور،هرچیزےڪہ ازنظرامامزمانخوبنیست! رفتمجلوۍآیفوندیدمنیسٺـ💔' دویدمتوڪوچہ دیدمآقادارھ میره همینڪهمیرفٺیہلحظہبرگشت! اشڪ توچشاشودیدم💔'! میگفت:خدایا... مندرتڪتڪخونہهاروزدم.. ولےهیچڪسمنوراهمنداد..