استاد سیدرضا مؤید؛ الگوی شاعران هیئتی‌سرا بخش چهارم استاد سیدرضا مؤید، شاعری پیش‌کسوت از دیار خراسان است که سالها در فضای قدسی حریم حضرت امام علی‌بن‌موسی‌الرضا نفس کشیده و از انوار آن خورشید تابان نور حضور گرفته است. ایشان در زمره شاعرانی است که از دهه‌های پنجاه و شصت تاکنون، به عنوان شاعر هیئتی‌سرا در میان اهل هیئت، مرثیه‌سرایان و ذاکران آل‌الله جایگاهی ویژه داشته است و بسیاری از ابیاتش میان خاص و عام زبانزد شده و در اذهان نقش بسته است. از جمله این شعر که از جمله آثار شاخص و معروف استاد مؤید است: اشكي بُود مرا كه به دنيا نمي دهم اين است گوهری كه به دريا نمي دهم گر لحظه اي وصال حبیبم شود نصيب آن لحظه را به عمر گوارا نمي دهم عمری بود كه گوشه نشيـن محبتم اين گـوشه را به وسعت دنيا نمي دهم در سينه ام جمال علي نقش بسته است اين سینه را به سينه سینا نمي دهم تا زنده ام ز درگه او پا نمي كشم دامان او ز دست تمنّا نمي دهم سرمايه محبت زهراست دين من من دين خويش را به دو دنيا نمي دهم گر مهر و ماه را به دو دستم نهد قضا يك ذره از محبّت زهرا نمي دهم امروز بزم ماتم زهرا بهشت ماست اين نقد را به نسيه فردا نمي دهم در سايه رضايم و همسايه رضا اين سايه را به سايه طوبي نمي‌دهم .. با اندک تاملی می‌توان حدس زد این شعر در دهه سوم عمر ایشان سروده شده است و همین اثر این فرضیه را اثبات می‌کند که شاعران مذهبی و هیئتی‌سرا در دهه‌های پیشین در پی پاسخ به یک نیاز عمومی‌بوده اند:« سادگی شعر» و «لذت بردن آنی از آن» و از طرفی از وظیفه و تعهد خود نیز در ارائه جهان‌بینی و روشن‌گری عموم غافل نبوده‌اند. این هدف را باید بسیار ارزش‌مند دانست و اگر امروز مخاطب از شعر در هیئت لذت بیش‌تری می‌برد، مرهون همین تلاش سیدرضا مؤید و هم‌نسلان او از جمله: استاد محمدعلی مجاهدی، غلام‌رضا سازگار ، علی انسانی و محمدجواد غفورزاده است. به‌راستی این شعر در قیاس با دیگر اشعار چه خلأی دارد و اگر شاهکار نیست چرا به ذهن و زبان عموم مخاطبان راه یافته و ماندگار شده است. به نظر می‌رسد راز ماندگاری این شعر و امثال آن را به جز اصل شعریت باید در این ویژگی‌ها جست‌و‌جو کرد: سادگی و صمیمیت زبان، و به عبارت دیگر، تطابق زبان شعر با زبان عامیانه یا استفاده از نشانه‌ها و عناصر ادبی است که مخاطب با آن مأنوس است. این شعر پاسخ به یک نیاز مخاطب است نه پاسخ به همه نیازهای او؛ و مخاطب به همان اندازه از شعر توقع دارد و آن را پذیرفته است: ابراز حب و علاقه به محضر اهل بیت(ع) با زبانی عاطفی و شاعرانه.