🔰 یادداشتهایی در تفسیر موضوعی (۹)
💠 وظیفه شناسی
✍ سید رضی مرتضوی
🔹 مهمترین نکته در حرکت به سوی خدا و کسب رضای الهی، «وظیفه شناسی» و عمل کردن بر اساس وظایف است؛ گرچه حقیقت ثابت است و تغییر نمی کند، اما وظائف نسبت به همه یکسان نیست؛ گاهی «یک عمل» می تواند در عین آنکه نسبت به شخصی واجب است، نسبت به شخص دوم حرام و نسبت به شخص سومی مباح باشد؛ این تفاوت، اهمیت «وظیفه شناسی» و عدم تبعیت کورکورانه و بدون تحلیل را روشن می سازد؛ مثلا شکی نیست که نماز بهترین اعمال و ستون دین است، ولی اگر کسی در حال غرق شدن باشد، حتی اگر فرصت نماز، رو به اتمام باشد، باید نماز را رها کرده و به نجات غریق شتافت؛ و نماز خواندن در این زمان، حتی اگر با شرائط و مقدمات و آداب فراوان همراه باشد، نه تنها مقبول نیست، بلکه حرام بوده و گناه هم دارد.
🔹 قرآن کریم در سوره کهف می فرماید:
«قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا ؟ الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا» «آیا میخواهید بدانید زیان کارترین انسان از نظر عمل چه کسی است؟ کسی که تلاش فراوانش به هدر می رود ولی خودش فکر میکند خوب عمل می کند و «کارش درست است»؛ در روایتی از وجود مقدس امیرالمومنین علیه السلام، کسانی که در مخالفت با ایشان از سپاهش خارج شده و سپس در «نهروان» در برابر آنحضرت صف آرائی کردند مصداق آیه دانسته شده اند؛ بسیاری از آنها حافظان قرآن و در ظاهر اهل تلاش و مجاهده و پیکار و نماز و عبادت بوده و پیشانی شان از سجده های طولانی پینه داشت؛ اما قرآن آنان را «زیانکارترین» خوانده است؛ آنها گمان می کردند «کارشان درست است» .
🔹 خداوند متعال، زحمات و تلاشهای گروه «زیان کارترین ها» را نفی و انکار نکرده است، بله، آنها زحمت می کشند و فعالیت دارند، ولی نکته مهم اینست که آنچه باید را انجام نمی دهند، بلکه در راه آنچه دلشان میخواهد در حرکتند و همین نکته آنها را از وادی سعادت خارج و متصف به «زیانکارترین» نموده است؛ جالب آنکه خودشان هم گمان می کنند «کارشان درست است»؛ و چقدر دردناک است که زحمات و تلاشهای انسانی که در یک مرحله تنبلی و تن پروری را از خود دور کرده، بخاطر عدم توجه به وظیفه، بر باد رود و به تعبیر قرآن «أَعْمَالُهُمْ كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ ۖ لَا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلَىٰ شَيْءٍ» کارهایشان مانند خاکهایی است که در روزی طوفانی، در معرض تندباد قرار گرفته باشد، چیزی در دستشان نخواهد ماند؛ و به تعبیری دیگر «مَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَيْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْدًا ۖ لَا يَقْدِرُونَ عَلَىٰ شَيْءٍ مِمَّا كَسَبُوا» آنها مانند سنگی هستند که بر روی آن مشتی خاک باشد، مسلم است که با وزش بادی، تمام خاکها در هوا پراکنده شده و هیچ چیزی باقی نخواهد ماند.
🔹 در روایتی در منابع شیعه و سنی آمده است: اگر کسی «هزاران سال» خدا را بین صفا و مروه عبادت کند تا اینکه قدش از عبادت خمیده گردد، هرگز بدون محبت اهلبیت علیهم السلام بوی بهشت را استشمام نمی کند و خدا او را با صورت به جهنم می اندازد. (لو ان عبدا عبداللَّه بين الصفا و المروه الف عام ثم الف عام ثم الف عام حتي يصير کالشن البالي ثم لم يدرک محبتنا کبه اللَّه علي منخريه في النار) «حاکم حسکانی، شواهد التنزیل»؛ و حقیقتا مصداق این شعر است: «گر به قدر عمر دنیا کس کند حق را عبادت / روز و شب ورد و نماز و روزه اش گردیده عادت / بی تولای علی هرگز نمی بیند سعادت / کافری غدار باشد/ تا ابد در نار باشد/ حق از او بیزار باشد / یارب از خط ولای او جدا مگذار ما را»؛ آیا کسانی که هنگام خروج «امام حسین علیه السلام» از مکه، به رها شدن حج توسط امام توجه نکرده و اعمال حج را ادامه دادند، توقع دارند خدا به آنان پاداش دهد؟ آنهم در حالی که امام زمانشان در میان خاک و خون در گودی قتگاه غرق در تیر و نیزه بود؟ حاشا و کلا؛ هرگز خدا حج چنین وظیفه نشناسانی را قبول نمی کند؛ آنها در آن سال چه طوافهایی کرده و چه نمازهایی خواندند، چه سعی با صفائی انجام داده و چقدر با عشق و علاقه حلق و تقصیر کردند، و گمان می کردند«کارشان درست است».
ادامه 👇👇