هدایت شده از فروشگاه کتاب جان
🔺ابتدای محلة مشراق، منتهی به ورودی باب شیخ طوسی، جای بساط من بود؛ زیرانداز پاره‌ای و لباسی کهنه. 🔸با متکایی رنگ و رورفته که کمک می‌کرد تا همان جا بساطم را پهن کنم و بخورم و بخوابم. احدی حق نداشت سلطنتم را تصاحب کند.