🔺برشی(۳) از کتاب "
سیاه صورت"
حمید حال حرف زدن نداشت.
از صدای موسیقی که در گوشش می پیچید، از صدای قهقه هایی که نه از لذت بود، که از مستی زودگذر بود، از صدای هیچ چیز لذت نمی برد.
موبایلش را در خاموشی دل های مرده بیرون کشید و در صوت هایش گشت تا برای خودش و حافظ راهی باز کند؛ صدای آرام قرآن که بلند شد هر دو مات در خانه ای بودند که بازیگردانان صحنه های فیلم ها و صوت ها نه، گردانندگان لحظات عمر یک ملت اصیل در آن تشنه قدرت بودند و در خیال لذت های شهوانی خودشان اصالت این ملت را با بی غیرتی خودشان به دشمنی می فروختند که اولین بار خون آلوده به ایدز را وارد ایران کرد و حالا دریایی از ایرانی ها این خون فرانسوی را با زجر تحمل می کنند؛
کشوری که هشت میلیون ایرانی را کشت و بچه های این نسل خوشحالند که پرچم انگلیس را روی پیراهنشان داشته باشند؛ آلمانی که با بمب شیمیایی خفه کرد راه نفس هزاران جوان را و جان کندند تا شهید شدند و حالا هم مثل کفتار در تحریم ها همراه آمریکاست. سلبریتی ها و سیاسیون ما در خون تک تک ایرانی ها شریکند و حکم قاتل را دارند، اگر با حرف دشمن به ایران خیانت کنند!(ص۱۱۸)
🔸معرفی و فروش بهترین و جذاب ترین رمان های امنیتی👇
Eitaa.com/sn_shop