خورشید؛ دیگر میلِ تابیدن، ندارد بارانِ رحمت؛ قصدِ باریدن، ندارد دنیا سراسر تیره گشته؛ رود دیگر انگیزه‌ای، بهرِ خروشیدن، ندارد این قدر "هوهو" می‌کند این بادِ حیران انگار، کاری غیرِ نالیدن، ندارد باغِ علی، غارت شد و مردم نگفتند یاسِ حـریمِ کبریا، چیدن ندارد هیزم به دست آمد عدو، آیا نفهمید؟ بانوی هجـده ساله، جنگیدن ندارد؟ خیلِ ملائک، رو به اهلِ خاک، گفتند: سیلی، به احساسِ علی، دیدن ندارد بر زخمِ بازِ مرتضی، مابعدِ دیگر نمک، این‌قدر، پاشیدن ندارد : می‌روی زهرای من امّا بدان که بعد تو فاتح خیبر ز در وا کردن عاجز می‌شود صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام 🔹 تشکل انقلابی سعداء ╭┅─────────────┅╮ 🔸@soada_qom🔸 ╰┅─────────────┅╯