صبحانه ای با شهدا
📌 اگر می ماند پزشک می‌شد ولی شاگرد اول مدرسه عشق شد+ یادداشتی از شهید 🔹️ شهید احمد رضا احدی، پزشک می‌شد اگر می‌ماند و شاید هم وزیری، وکیلی یا رئیس تشکیلاتی، اما هوش سرشارش او را به متاعی گران‌قیمت‌تر هدایت کرد و با خدا معامله کرد تا ماندگار شد. ◇ «کربلای 5» مزد همه فداکاری‌هایش بود و شاگرد اول مدرسه عشق خدا شد؛ شهید 20 ساله‌ای که به گفته خودش، کوچکترین سرباز امام زمان(عج) و همه دغدغه‌اش، یاری نایب حضرت بود. ◇ احمد رضا یادداشت های بسیاری دارد و یکی از یادداشت هایش به عمق ارتباط ایشان به خداوند میتوان پی برد: ◇ «... دیگر نمی‌خواهم زنده بمانم. من محتاج نیست‌شدنم. من محتاج توام خدایا! ◇ بگو ببارد باران که کویر شوره‌زار قلبم سال‌هاست که سترون مانده. من دیگر طاقت دوری از باران را ندارم. ◇ خدایا! دیگر طاقت ماندن ندارم. بگذار این خشک‌زار وجودم، این مرده‌قلب من، دیگر نباشد. بگذار این دیدگان دیگر نبیند، بس است هرچه دیده‌اند…!». 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671