. همه‌ی شما تجربه دارید که آدم‌هایی که اهل کار هستند و توانایی‌ای در وجودشان هست، لکنتی هم دارند و نمی‌توانند درست حرف بزنند. نمی‌تواند بگوید که من چه‌کار می‌توانم بکنم. این فرد اگر کسی چشم‌انتظارش نباشد و مهیای پذیرش او نباشد، کنار می‌رود. در عین حال او نیز باید متوجه ماجرا باشد. در بهیار، ممکن است کسانی بیایند و بروند. کسی می‌آید و می‌گوید باید مسئولیت من را مشخص کنید و به من بگویید این کار را بکن و بعد هم این قدر به من حقوق بدهید. مهندس این کار را نمی‌کند و می‌گوید شرح وظایف نداری و خودت باید ببینی که چه‌کار می‌خواهی بکنی. شرح وظایف نوشتن، همان سیستم رایج تقسیم کار اداری ماست، که آن‌جا افراد برای رفع تکلیف کار می‌کنند. این‌جا باید بروی و مسئله را حل کنی. آیا می‌توانی مسئله را بر عهده‌ات بگیری؟ منظور این است که نباید تصور شود که تو این‌جا بیا، اصلاً کارهای تو را من انجام می‌دهم. چنین خبری نیست. مگر من کیستم؟ من کسی نیستم که بخواهم کار تو را انجام بدهم. من فقط در نسبت و در عالمی با تو هستم که پای کار هستیم. خلاصه خودم هستم ولی اگر روی پول‌ حساب کنی، نه! خودم این‌جا ایستاده‌ام. تو می‌توانی خود من را ببینی یا نه؟ 📚 گفتارهایی درباره دانش‌ بنیان 🖊 حجه‌الاسلام امیر نجات بخش @soha_bookmag