◼️ مسموم وانبیاه... قَالَتْ عَائِشَةُ لَدَدْنَاهُ فِي مَرَضِهِ، فَجَعَلَ يُشِيرُ إِلَيْنَا أَنْ لَا تَلُدُّونِي، فَقُلْنَا كَرَاهِيَةُ الْمَرِيضِ لِلدَّوَاءِ، فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ أَلَمْ أَنْهَكُمْ أَنْ تَلُدُّونِي، قُلْنَا كَرَاهِيَةَ الْمَرِيضِ لِلدَّوَاءِ، فَقَالَ لَا يَبْقَى أَحَدٌ فِي الْبَيْتِ إِلَّا لُدَّ وَ اَنَا أَنْظُرُ (وَ نَحْنُ أبَاءنَا). عايشه گفت در زمان کسالت رسول الله (صلی الله علیه و آله)، به زور در دهان ایشان دوا ريختيم.  با اینکه حضرت امر کرده بودند، ابداً چیزی به من نخورانيد. ما گفتيم اصولاً همه مريض‌ها از دوا خوردن بدشان می‌آيد.  پس پیامبر (صلی الله علیه و آله) با مشاهده این تبانی فرمودند؛ آيا من شما را از خوراندن هرگونه دوائی نهی نكردم؟  سپس امر کردند؛ باید هركسی كه در اين خانه حاضر بوده، جلوی چشم من، از همین دارو بخورد و ما از خوردن إبا کردیم.   تاريخ طبری، ج ۲، ص ۴۳۷. صحيح البخاری، ج ۸، ص ۴۰. صحیح البخاری، ج ۷، ص ۱۷. صحیح البخاری، ج ۵، ص ۱۴۳. صحيح المسلم، ج ۷، ص ۲۴. طبقات الکبری، ج ۲، ص ۲۳۵. مسند امام حنبل، ج ۶، ص ۵۳ @sohrabimohammad