💠آیت الله محمدعلی ناصری (ره):
▫️مرحوم انصاری همداني (خدا رحمت كند ايشان را) خیلی فوق العاده بودند. یکی از بزرگان درباره ايشان نقل می کرد:
🔸ما با دیگر شاگردان، در محضر آقای انصاری نشسته بوديم. پیرمردی كه خیلی منور و مؤدب بود وارد شد و در جلسه نشست. همه رفقا دیدند این پيرمرد، از شاگردان آقا نیست و غریبه است. همه ساکت نشستند. آقا هم نگاهی به او کردند و چیزي نگفتند. یک مقداری صبر کردند.
▫️بعد پیرمرد گفت: «آقا! عرضی داشتم».
🔸آقا فرمودند: «بفرمائید».
▫️عرض كرد: از طرف حق، علوم غریبهاي به من واگذار شده است. من می دانم که دو، سه روز دیگر فوت می کنم و حتماً رفتنی هستم. می خواستم اينها را به شما واگذار کنم».
🔸آقا فرمودند: «چه هست؟»
▫️عرض کرد: «يکی اینکه، طی الأض دارم و خواهم به شما بدهم»
🔸من(ناصري) برای آن می میرم آقا. چه چیزی از این بهتر. صبح به صبح، انسان مکه برود و ظهر به ظهر هم به مدینه و شب هم به کربلا و نجف برود. بعد هم یک آن برگردد و همیشه کار او این باشد. من که برای آن می میرم؛ اما خبری نیست آقا.
🔸آقا فرمودند: «من احتیاجی به طی الارضِ تو ندارم. طی الارض نمی خواهم».
▫️پيرمرد عرض کرد:«آقا! یک چیز دیگر دارم».
🔸فرمودند:«چيست؟»
▫️گفت: «علم کیمیا دارم. هر قدر مس بخواهم، فوراً طلا می کنم. این را به شما بدهم؟»
🔸فرمودند: «این را هم نمی خواهم».
🔸عجب! معناي «صغر ما دونه فی أعینهم» همین است. ابداً به اينها اعتنا ندارد.
▫️عرض کرد: «چرا نمی خواهید؟»
🔸فرمودند: «من چیزی دارم که بهتر از همه اينها است. من خدا را دارم. کسی كه خدا را دارد، احتیاجی به اينها ندارد». نه طی...
.