🔳بحرانسازی غرب، بعد از ایران نوبت چین است /1
▪️این سادهترین تیتری است که میتوانم برای این یادداشت یا تحلیل بنویسم. همانگونه که در طول سالهای گذشته بارها نوشتیم و گفتیم، غرب در آستانه ورشکستگی و نابودی در تلاش است تا از آخرین رمق باقیمانده جهت غلبه بر رقبا و شاید هم به عبارت بسیار بهتر و رساتر، دشمنان خود بهره بگیرد و اجازه غلبه دشمنان را ندهد. این پروژه از مدتها پیش شروع شد اما با اعلام راهبرد 2012 در دوره اوباما شکل رسمی به خود گرفت. این راهبرد مکتوب که از آن به عنوان سند امنیت ملی امریکا برای یک دهه آینده نام برده میشود از تهدیدات، مشکلات، دشمنان و راهکارها سخن گفته شده که دولتهای امریکا باید همه آنها را اجرایی میکردند.
▪️در این سند، تهدیدات اولویتبندی شده و قرار بود به همه آنها به نوبت رسیدگی شود، تهدیدات روسیه، چین و ایران هر کدام به نوبت برشمرده شده و به هر شکل ممکن هر سه کشور به عنوان اصلیترین موانع پیشروی و غلبه امریکا در نظام تکقطبی آینده باید از دور خارج میشدند. وحشت امریکا وقتی اوج گرفت که سازمان همکاری شانگهای با نگاه امنیتی شکل گرفت. شاید جای صحبت و بررسی این مساله اینجا نباشد اما غربیها از چند دهه پیش هر نظمی (به عنوان سازمان و جریان جمعی) را که خود موسس آن نبودند یا انتظارات آنها را برآورده نمیکرد به دید مشکل، معضل و بحران نگاه میکردند که باید با آن مقابله شود.
▪️روند بحرانسازی در این سه کشور به عنوان کشورهایی که بیشترین ظرفیت را در ائتلاف، اتحاد و همسویی برای مقابله با نفوذ امریکا دارند از همان ابتدای هزاره جدید شروع شد. با وجود تمام خوشخدمتیهایی که روسها و چینیها در دهه اول این هزاره کردند تا شاید طرف امریکایی و به عبارت بهتر غربی کوتاه آمده و کاری به کار آنها نداشته باشد افاقه نکرد و با هر عقبنشینی آنها، غرب دست به یک پیشروی جدی و سخت میزد. نیاز به گفتن نیست که در مورد روسیه علاوه بر چند تلاش برای کودتای رنگی، ناتو را تا بیخ گوش این کشور بردند و در کشورهایی که پیش از این بخشی از اتحاد شوروی و حیات خلوت روسها به شمار میرفتند دولتهای متحد و نزدیک به خود را سر کار آوردند.
▪️در مورد ایران نیز چون همه در جریان امور هستند، نیاز به توضیح نیست اما در مورد چین باید هم دقت کافی داشت و هم با نگاه عمیقتری مساله را بررسی کرد. دستگاه تصمیمگیری در چین هیچوقت مانند روسیه و ایران عمل نمیکند بسیار کند، محتاط و محافظهکار بوده و تلاش دارد تا با کمترین تنش و کمترین هزینه مسائل را حل کند. همین مساله باعث شد تا امریکاییها یک فشار همهجانبه و چندوجهی را به چین وارد کنند. تمام ابتکارهای چین مانند احیای جاده ابریشم زمینی و دریایی، سازمان شانگهای، گروه بریکس و ... به شدت با برخورد سخت و مقابله شدید امریکا مواجه و همه تلاشها به سمت نابودی این ابتکارها حرکت کرده و میکند.
▪️غربیها علاوه بر حوزه اقتصادی در حوزه اجتماعی و سیاسی نیز از چند سال پیش شروع به فعالیت علیه چین کردند. غرب ناتوان از مقابله اقتصادی و نظامی با چینیها، مانند ایران تنها راه را شورشهای اجتماعی و نافرمانیهای مدنی مبتنی بر سرمایهگذاری بر روی اقلیت تندرو و بسیار خطرناک اویغورها گذاشت. این جماعت از ابتدای هزاره جدید با کمک اردوغان به صورت گسترده راهی ترکیه شده و در آنجا آموزشهای لازم را دیدند و حتی در با حضور در جنگ سوریه، تجربیات جنگی مهم و میدانی هم پیدا کردند. در دوران اشغال افغانستان توسط ارتش تروریستی امریکا، هزاران اویغور در این کشور مشق نظامی کردند تا در روز مبادا آماده عملیات باشند.
▪️اگر سیر تحولات و خبرهای مربوط به چین را در طول یکی دو سال گذشته دنبال کرده باشید به خوبی به نکته مهمی میرسید و آن نیز حمایت عجیب و غریب غربیها از «مسلمانان» چین است! در همان روزها هم گفتیم که این حمایت و دلسوزی نه از سر لطف و مرحمت است و نه به دلیل انسانیت، غربیها آن اندازه بیشرف و ویرانگر هستند که از همه چیز را ابزاری برای رسیدن به اهداف شوم خود میدانند. در این رابطه باید در نظر داشت که نه تنها چین، بلکه هر کشوری که با غرب زاویه دارد بهترین روش خارج کردن آن از دایره رقابت، آشوب داخل است. در حالی که روسیه درگیر جنگ با اوکراین میشود، ایران و چین به عنوان قدرتهایی که میتوانند به روسیه کمک کنند باید دچار آشوب و بحران گردند. این همان چیزی است که این روزها در چین شاهد آن هستیم.
@syriankhabar
🔳بحرانسازی غرب، بعد از ایران نوبت چین است /2
▪️اویغورهایی که در ترکیه آموزش لازم را دیده بودند سرانجام با دستور امریکا باید راهی این کشور میشدند تا مانند تروریستهای خائن ایرانی که در شمال عراق و ایالت بلوچستان پاکستان حضور نظامی داشته و در داخل کشور در طول 70 روز گذشته بدترین شکل ناامنی را به وجود آورده و میآورند دست به ایجاد