و آتش چنان سوخت بال و پرت را
که حتی ندیدیم خاکسترت را
به دنبال دفترچۀ خاطراتت
دلم گشت هر گوشۀ سنگرت را
و پیدا نکردم در آن کنج غربت
به جز آخرین صفحۀ دفترت را
همان دستمالی که پیچیده بودی
در آن مُهر و تسبیح و انگشترت را
و با غربتی کهنه تنها نهادی
مرا، آخرین پارۀ پیکرت را
کجا میروی؟ ای مسافر! درنگی
ببر با خودت پارۀ دیگرت را
#بیادقاسمسلیمانی
🌿🍃🌾
@Soleimaniasemani