ببین که با غم و اندوه بعد رفتن تو
میان معرکه ماییم و راه روشن تو
چگونه زیسته بودی مگر؟ که از دنیا
نبود گرد تعلق به روی دامن تو
نه پشت میز نه بر روی منبرت دیدیم
فدای در دل آتش خطابه خواندن تو
چقدر دیر تو را دوستان شناخته اند
چقدر خوب تو را می شناخت دشمن تو
وطن برای تو دلهای دردمندان بود
قسم به عشق که مرزی نداشت میهن تو
به روی خاک فقط دست غرق در خونی
برای بیعت ما مانده بود از تن تو
#حسنزرنقی
#سلیمانیآسمانی
🖇🍀
💠
@Soleimaniasemani💠