🏴 روایت اولین فدایی ولایت از زبان عارف عاشق، شیخ جعفر مجتهدی(ره) 🔻آقای ابوالفضل ثقفی می گفتند : طبق برنامه ی هر هفته، شب چهارشنبه با دوستان، عازم شهر مقدس قم شدیم. آن شب مصادف بود با شب شهادت حضرت زهرا (علیها السلام) و در بین راه، حال بسیار خوشی داشتیم. وقتی به منزل آقای مجتهدی رسیدیم، جناب آقای حجة الاسلام شهیدی، دفتردار حضرت آیةالله مرعشی نجفی و آیةالله سید محمد باقر ابطحی و برادرانشان همگی آن جا بودند. 🔸️آقای مجتهدی فرمودند: آقای ثقفی، از آن حالِ خوشی که شما در راه داشتید ما هم سهم داریم، برای ما هم بخوانید؛ امشب شبِ شهادت بی بی حضرت زهرا علیها السلام است. من هم شروع به خواندن این شعر کردم: من نگویم حال زهرا از دل مضطر بپرسید ... آقا به شدت گریه می کردند و خلاصه آن شب، مجلس، شور و حال عجیبی پیدا کرد. پس از اتمام توسل، آقای مجتهدی به جناب آیة الله سید محمد باقر ابطحی فرمودند: شما دعا بفرمایید. ایشان هم که حال بسیار خوشی داشتند، قبل از این که دعا کنند در ادامه ی توسل گفتند: 🔹هنگام شهادت حضرت رسول اکرم، بی بی حضرت فاطمه علیها السلام به قدری ناراحت و غمگین بودند که روح قدسی از جسم مبارکشان در حال مفارقت بود. پیامبر اکرم که حال بی بی را چنین دیدند، ایشان را در آغوش کشیدند و مطلبی آهسته در گوش ایشان فرمودند که با شنیدن آن، بی بی یکمرتبه آرام و خوشحال شدند. آن مطلب این بود که: فاطمه جان، اولین کسی که از اهل بیتم به من ملحق می شود شما هستید؛ و به همین خاطر بی بی شادمان شدند. 🍃وقتی کلام آقای ابطحی به اینجا رسید، آقای مجتهدی فرمودند: نه جانم، مطلب چیز دیگری است، حضرت رسول به دخترشان فرمودند: دخترم، بعد از من، تو باید فداییِ ولایت شوی، تو باید فدای علی شوی و اولین قربانی ولایت تو هستی. همین که آقا این مطلب را بیان کردند، گویا آتشی در مجلس زده شد و تا پاسی بعد نیمه شب همه گریه می کردند! 📚 کتاب لاله ای از ملکوت ج ۳ ، ص ۱۹۸ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🔺کانال معرفتي طَریقُ السُّلُوک «کانال تخصصی یادنامه اولیاء الله و احوالات بزرگان عالم اسلام» https://eitaa.com/joinchat/2817916981C22f5ba8cfc