@soltannasir
{ پاسخ به سوالات 169}
{ سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 47}
{ عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 43}
ادامه ...👇
{ «لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ»
وقوع این آیه در سیاق آیات قیامت و قرائنی که پیرامون آن است، اقتضا دارد که این آیه نیز از خطابات روز قیامت و خطاب کننده در آن خدای سبحان، و مورد خطاب در آن همان انسانی باشد که در جملهٔ «وَجَاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ» سخن از او به میان آمده، و این معنا را دست می دهد که خطاب در آن خطابی است عمومی و متوجه به تمامی انسانها.
الا اینکه توبیخ و عتابی که از آن استشمام می شود چه بسا اقتضا کند که بگوییم خطاب در آن تنها متوجه منکرین معاد باشد، علاوه بر این ، سیاق این آیات اصلاً سیاق رد منکرین معاد است که گفته بودند «أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً ذلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ».
و اشاره به کلمه «هذا» به آن حقایقی است که انسان در قیامت با چشم خود معاینه می کند و می بیند که تمامی اسباب از کار افتاده، و همه چیز ویران گشته، و به سوی خداوند واحد قهار برگشته است، و همه این حقایق در دنیا هم بود. اما انسان به خاطر رکون و اعتمادی که به اسباب ظاهری داشت از این حقایق غافل شده بود، (و خیال گی کرد سببیت آن اسباب از خود آنها است ، و نمی دانست که هر چه دارند از خداست و خدا روزی سببیت را از آنها خواهد گرفت)، تا آنکه در قیامت خدای تعالی این پرده غفلت را از جلو چشم او کنار زد، آن وقت حقیقت امر برایش روشن شده فهمیده، و به مشاهدهٔ عیان فهمید، نه به استدلال فکری .
و به همین جهت این طور خطاب می شود : «لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا» تو در دنیا از اینهایی که فعلاً مشاهده می کنی و به معاینه می بینی در غفلت بودی، هر چند که در دنیا هم جلو چشمت بود و هرگز از تو غایب نمی شد، لیکن تعلق و دل بستگی ات به اسباب، تو را از درک آنها غافل ساخت و پرده حائلی بین تو و این حقائق افکند، اینک ما آن پرده را از جلو درک و چشمت کنار زده ایم، «فَبَصَرُكَ» در نتیجه بصیرت و چشم دلت «الْيَوْمَ» امروز که روز قیامت است «حَدِيدٌ» تیز بین و نافذ شده ، می بینی آنچه را که در دنیا نمی دیدی.
از این آیه دو نکته استفاده می شود : اول اینکه روز قیامت را به روزی معرفی می کند که در آن روز پرده غفلت از جلو چشم بصیرتش کنار می رود در نتیجه حقیقت امر را مشاهده می کند، و این نکته در آیاتی بسیار دیگر نیز آمده ، مانند آیه «وَالْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ» ، و آیهٔ «لِمَنِ الْمُلْکُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ» و آیاتی دیگر نظیر اینها.
و دوم اینکه آنچه خدا برای فردای قیامت انسان تهیه دیده، از همان روزی تهیه دیده که انسان در دنیا بوده، چیزی که هست از چشم بصیرت او پنهان بوده است و مخصوصاً از همه بیشتر این حقیقت برای او پنهان بوده که روز
#قیامت روز کنار رفتن پرده ها، و مشاهده پشت پرده است.
برای اینکه اولاً غفلت وقتی تصور دارد که در این میان چیزی باشد و ما از بودنش غافل باشیم. از سوی دیگر تعبیر به غطاء (پرده) کرده، و این تعبیر در جائی صحیح است که پشت پرده چیزی باشد و پرده آن را پوشانده و بین بیننده و آن حائل شده باشد. و از سوی سوم تعبیر به حدّت و تیز بینی در جایی صحیح است، و چشم تیز بینی در جایی به درد می خورد که بخواهد یک دیدنی بسیار دقیقی را ببیند و الا احتیاجی به چشم تیزبین پیدا نمی شود.
و یکی از سخیف ترین و بی پایه ترین تفسیرها این است که گفته اند: خطاب خدای تعالی در این آیه ، به پیامبرش است ، و معنای آیه این است که : ای
#پیامبر تو قبل از رسالتت از این حقایقی که امروز به تو وحی می شود در غفلت بودی ، و ما پرده ات را کنار زدیم، و حالا چشمت تیزبین شده، وحی را درک می کند و یا
#فرشته وحی را می بیند و وحی را از او می گیرد.
سخافت و بی پایه بودن این تفسیر از این جهت است که با هیچ چیز آیه درست در نمی آید، نه با لفظ و نه با سیاقش.
«وَ قالَ قَرينُهُ هذا ما لَدَيَّ عَتيدٌ »
سیاق آیه خالی از چنین ظهوری نیست که مُراد از این «قرین» همان ملک موکلی باشد که در دنیا با او بود، حال اگر
#سائق هم همان باشد معنا چنین می شود: خدایا این است آن انسانی که همواره با من بود و اینک حاضر است. و اگر مراد از کلمه «قرین»
#شهید می باشد که او نیز با آدمی است، معنا چنین می شود : این است _ در حالی که به نامهٔ اعمال آن انسان اشاره می کند ، اعمالی که در دنیا از او دیده_ آنچه من از اعمال او تهیه کرده ام .
بعضی از مفسرین گفته اند : مراد از
#قرین ، شیطانی است که یک عمر با او بوده و گمراهش می کرده. و معنای کلام خدای سبحان بنا بر این چنین می شود : این است آن انسانی که من متصدی گمراهی اش بودم، و زمام نفسش را به دست داشتم، اینک برای رفتن به دوزخ حاضر است. }
ادامه دارد ...
@soltannasir
🌞🐕