💕💕💕💕💕
#پارت_61
#دخترونه_های_همسردوم_خانزاده
با خشم و عصبانیت داشتم بهش نگاه میکردم باورم نمیشد قراره اینجا مشغول به کار بشم جایی که آراز باشه!
آراز بلند شد به سمتم اومد به چشمهام خیره شد و با صدای بم و خش دار گفت:
_قرارداد امضا کردی پس همینجا کارت رو شروع میکنی وگرنه باید خسارت بدی میدونی که.
و با پوزخند مسخره ای که روی لبهاش بود بهم خیره شد نفسم رو پر حرص بیرون فرستادم
_ببین اون قرارداد باشه پیشکش خودت من حتی یه ثانیه هم جایی که تو باشی کار نمیکنم شده باشه میرم کلفتی میکنم اما اینجا کار نمیکنم.
بعد تموم شدن حرفم راه کج کردم برم که صداش از پشت سرم بلند شد:
_وقتی ازت شکایت کنم بخاطر خسارتی که وارد کردی گوشه زندان خیلی قشنگ کلفتی میکنی.
با شنیدن این حرفش ایستادم به سمتش برگشتم به چشمهاش خیره شدم خیلی جدی داشت به من نگاه میکرد یعنی واقعا میخواست از من شکایت کنه
_تو اینکارو نمیکنی!
_میتونی امتحان کنی
خیلی زیاد جدی بود بی شک اینکارو میکرد
_چی از جون من میخوای من نمیخوام جایی که تو هستی کار کنم مگه زوره آخه !؟
آراز هم با نگاه یخ زده اش بهم نگاه کرد و گفت:
_منم زیاد مشتاق نیستم که تو اینجا مشغول به کار باشی اما از اونجا که قرارداد امضا کردی باید تا تموم شدن قرارداد کاریت کارهات رو درست انجام بدی کوچکترین اشتباهت باعث میشه ازت شکایت کنم.
ساکت بهش خیره شده بودم چقدر عوض شده بود یا بهتر بود بگم چقدر عوضی شده
_از امروز میتونی کارت رو شروع کنی
میدونستم چاره ی دیگه ای ندارم پس مثل خودش سرد بهش خیره شدم
_اتاق من کجاست !؟
به منشی زنگ زد که اومد داخل اتاق بهش خیره شد و گفت:
_ایشون رو راهنمایی کن اتاقش و کارهاش رو بهش بگو
_چشم رئیس
همراه منشی به سمت اتاقی که گفته بود رفتیم کار هایی که باید انجام میدادم رو بهم توضیح داد و گذاشت رفت.
تقریبا یکساعت گذشته بود و من داشتم کارهایی که گفته بود رو انجام میدادم که در اتاق بی هوا باز شد نگاهم به پسر جوونی افتاد متعجب ابرویی بالا انداختم و گفتم:
_ببخشید!
با شنیدن این حرف من نگاهش به من افتاد با چشمهای ریز شده بهم خیره شد و گفت:
_تو منشی جدید هستی !؟
_بله!
با شنیدن این حرف من لبخند دندون نمایی زد و گفت:
_مجردی یا متاهل !؟
با شنیدن این حرفش اخمام رو تو هم کشیدم و گفتم:
_فکر نمیکنم به شما مربوط باشه
با شنیدن این حرف من دستاش رو بالا برد و گفت:
_اوه اوه چه عصبی ، اما اگه مجرد هستی باید هواست به خودت باشه ماه چهره زن داداشم نمیزاره بیشتر از یکهفته اینجا کار کنی بشدت حساس رو این مورد.
بعدش سوت زنان از اتاق خارج شد.
💕💕💕💕💕