زندگی را دیدم قایقی بر لب جوی برگی اندر دل باد چو صدایی محو، اندر دل کوه زندگی را دیدم جاده ای بهر عبور جاده ای تا دل نور چو پلی بر سر هر چیز که هست برو ای دوست براه گرچه با ناله و آه برو تا منزل اسرار الست زندگی نیست بجز رفتن راه ما همه رهگذر این سفریم زچه از این سفر اندر حذریم زندگی را دیدم چو گلی بر سر کوه منتظر از بر دیدار نسیم تا به پرواز در آید، به شعف زندگی نیست بجز راز عبور گذر از مرحله‌ها ز جهان گذرا گذر از خلق، به دیدار خدا زندگی را دیدم شمعی اندر دل شب اشکی از سوز وجود شعله‌ای هدیه به ارباب وجود زندگی را دیدم ابر بر دامن کوه ناگهان برق بهار، گوید ای ابر ببار نیست هنگامه آرامش تو سر ز دامان نگارت بردار برو تا دامن دشت زندگی را دیدم هرکجا هرلحظه گذری در جریان زندگی نیست بجز راز عبور زندگی را دیدم... @sooyesama